۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه


درخت آنارشی

EL ÁRBOL DE LA ANARQUÍA

پیمان پایدار: ترجمه از

****************************

آنارشی یک سیستم فلسفی ست که شیوه تفکر و درکش از طبیعت با دیگر سیستم ها و
 سیاست ها متفاوت میباشد. چرا که از این دیدگاه در عمل چگونگی ارتباط برقرار کردن و نحوه استفاده از محیط زیست از اجرای آن مشتق میگردد .

La Anarquía es un sistema filosófico, que determina toda una forma de pensar y entender la naturaleza diferenciado del resto de sistemas y político, ya que de su puesta en práctica se derivan comportamientos que determinan cómo se interactúa y cómo se utiliza el entorno.

آنارشی بمانند یک درخت ریشه در زمین دارد . از طرفی رشدش رو به بالاست و سعی و کوشش اش در یافتن روشنائی عقلانی میباشد و از طرف دیگر رو به پائین در آبهای عمیق خواسته های( امیال) انسانی .

Como un árbol la anarquía se aferra al suelo del mundo intentando crecer hacia arriba buscando el sol de la razón y hacia abajo el agua profunda de los deseos humanos.

: آنارشی شامل مقولات ذیل میباشد

La anarquía dispone de:

ریشه هائی که از آن تغذیه میکند همانا

خود گردانی عمل مستقیم و کمک متقابل میباشند

Raíces que lo nutren: Autogestión, Acción Directa, Apoyo Mutuo, las tres Aes

ریشه ها دراعماق تغذیه می کنند، همانطوری که غیر از آن نمی شود، هم برای انسان و هم برای طبیعت، جهان ما. انسان یک موجود اجتماعی ست و می بایست در رابطه با دیگر انسانها و طبیعت باشد تا بلکه بقا و رشد یابد. اما در میان ارتباطات متعددی که دارد آنارشی بنیانش بر سه اصل ساده گذاشته شده است .

Las raíces se hunden para alimentarse, como no podían ser de otro modo, en el ser humano y la naturaleza, nuestro mundo. El hombre es un ser social y debe relacionarse con otros hombre y con la naturaleza para subsistir y desarrollarse. Pero dentro de la multitud de relaciones que existen la anarquía se basa en tres simples principios que la guían.

خود گردانی یا استقلال

که در راستای آن هر فرد به امیال و آرزوهای (اراده)

خویش واقف بوده و در مادیت بخشیدن به آن احاطه کامل دارد, همانطور که در کمک کردن به رفقایش و دریافت کمک از طرف آنها نیز هم . این اصل درتضاد میباشد با شیوه ارباب و رجوع گونه یا وابستگی که در آن یک فرد اراده فرد دیگری را میبایست پاسخگو باشد و مجبور به قبول کردن این امر که برخی چیزها غیرقابل دسترسی توسط شخص می باشند. یکی اختیاری ست, دیگری اجباری .

La autogestión o independencia, en el que la persona reconoce su propia voluntad y la realizarla por sí mismo, así como ayuda a sus compañeros a realizar las suyas aceptando también su ayuda. Este principio está en oposición al clientelismo o dependencia en la que una persona debe realizar la voluntad de otra persona y se ve obligado para obtener algo inaccesible por sí mismo. Lo uno es voluntario, lo otro es obligado.

همیشه توافق بین افراد وجود ندارد
عمل مستقیم
پیشنهاد بحث و گفتگو مستقیم فی ما بین افراد درگیر را در مورد اختلافات شان مطرح میکند . و حتا وقتی توافقی وجود نداشته باشد افراد مشابه و برابر هستند که درگیر مناقشه می شوند .

این در مخالفت با عمل غیر مستقیم یا معوق شده که در آن یک یا چند واسطه در مورد اختلافات حکمیت میدهند قرار دارد . وهنگامی که آن داوری مورد قبول واقع میشود پذیرفته است اتوریته اش را

 (قدرت) با بسیاری از مفاهیم,همانطور که استقرار قوانین, قضاوت و پلیس حکم میکند, با فساد و سئو استفاده ای که بدنبالش می آید. بدین خاطر است که ما آنارشیستها ضد اتوریته (قدرت) هستیم .

No siempre hay acuerdo entre las personas. La acción directa propone dialogo directo entre los afectados en los desacuerdos. Y aún cuando no existe el acuerdo son sus semejantes e iguales los que intervienen en la disputa. Esto se opone a la acción indirecta o diferida en que uno o más intermediarios arbitran las disputas. Y cuando se acepta el arbitraje se acepta su autoridad, con multitud de implicaciones, como es el establecimiento de leyes, jueces y policías, con la corrupción y abuso que esto implica. Por eso los anarquistas somos anti autoritarios.

کمک متقابل.

این واضح است که برای دستیابی توسعه درمحیطی اجتماعی و طبیعی مستلزم  برخی توافقات   میان افراد میباشیم .

. با اعتقاد راسخ و

راحتی عمل میکنیم برای آنکه افراد دیگر اهداف خود را تحقق بخشند همانطور که آنها متعهد می شوند در کمک کردن به ما برای تحقق اهدافمان ،میبایست عمل متقابل (معامله به مثل)باشد. این در مغایرت با تجارتی ست که در آن یک نفر تنها با پرداخت و یا تبادل به دریافت کالا ( یا سرویس)ی میشود, موسسه خیریه, که در آن یک فرد فقط کمک از قبل دهنده ای دریافت میکند که نیازی به داشتن ارائه اهداف مشترک ندارد و یا برده داری که به یک نفر حق زنده ماندن میدهد به شرطی که به اربابش خدمت کند و سرویس دهد.


Apoyo mutuo. Está claro que conseguir desarrollarse en un entorno social y natural

 requiere de algún acuerdo entre las personas. Por convicción y conveniencia se actúa para que los otros individuos cumplan sus objetivos así como ellos se comprometen a ayudar en la realización de los propios, debe ser recíproco. Esto se contrapone al comercio en el que una persona solo obtiene bienes si los paga o intercambia, a la caridad, en que una persona solo recibe ayuda a voluntad del dador sin necesidad de plantear objetivos comunes o a la esclavitud en la que se deja vivir a una persona a cambio de que esta proporcione servicios al amo.

بدنه ای که آنرا حفظ میکند و به آن نیرو میبخشد: انجمن و کلکتیو

Tronco que lo sostiene y da fuerza: Asamblea y Colectivo

از این سه رکن (اصل) بدنه مشترک سر میکشد, انجمن ها , که به آن کلکتیو و یا گروه نیز میگویند , که از افراد برابر تشکیل میشوند, به منظور تحقق بخشیدن به اهداف مشخص خود و این چنین اهداف کلکتیو (جمعی) را مشخص کردن


De estos tres principios surge el tronco común, las asociaciones, también llamados colectivos o grupos, formados por personas iguales, con el fin de cumplir sus objetivos particulares y definiendo así los objetivos colectivos.

با ایجاد محلی برای دیدار, بحث / گفتگو و تصمیم گیری بین اشخاصی برابر, به تشکیل انجمنها دست میزنند. در این انجمنها تصمیم گیری ها بصورت اقناعی و با توافق اکثریت صورت میگیرد, در تقابل با شوراهائی , که در آن تعدادی محدود افراد منتخب شده تصمیمها را می گیرند یا دفتر مرکزی که تنها توسط یک فرد است که تصمیمات گرفته میشود
Creando un punto de encuentro, debate y toma de decisiones entre personas iguales, se forman las asambleas. En ellas se toman acuerdos consensuados o por mayoría, en oposición a los consejos, en la que unos pocos escogidos toman acuerdos o las jefaturas en las que es solo una persona la que toma decisiones.



شاخه هائی که آنرا سازماندهی میکند : کمون, تعاونی وسندیکا
Ramas que lo organizan: Comuna, Cooperativa y Sindicato.
فدراسیون ها
Las Federaciones
از گروههائی که در انجمنها سازماندهی شده اند, کلکتیو ها و گروهها, تخصص گرائی سربلند میکند
De los grupos organizados en asambleas, los colectivos o grupos, surgen las especializaciones.
برای اینکه انسان زنده بماند نیاز به غذا, پوشاک وغیره دارد, که این مستلزم کار کردن میباشد.این کار میتواند برای فرد غریبه ای باشد,برای یک یا چند نفر(شرکت ,کمپانی و...مترجم) یا برای خودمان, بطور مستقل .
Para que el hombre viva necesita materiales del entorno, lo cual implica un trabajo. Este trabajo puede ser por cuenta ajena, trabajando para uno o más propietarios, o para sí mismos, trabajando por cuenta propia.
اگر برای خودمان کار میکنیم,بطور مستقل , به تشکیل تعاونی میبایست دست زد , به پیروی از اصول انجمنهای خودگردان
- Si se trabaja por cuenta propia, para sí mismos, se forman las cooperativas, siguiendo los principios asambleístas.
اگر برای یک یا چند نفر دیگر کار میکنیم میبایست برای حفاظت از منافع خود علیه استثمار دست به تشکیل سندیکا بزنیم. اهدافش همانا تسخیر محیط تولید و تعاونی کردنش میباشد
- Si se trabaja para uno o más amos el grupo que se une para protegerse de sus agresiones e intentos de explotación es denominado sindicato. Su objetivo es conquistar el medio de producción y cooperativizarlo.
کمون ها نام مصطلح(محاوره ای),سنتی ,گروه های تشکیل شده برای مدیریت مسکن ,محیط زندگی, وابسته بهم و لوازم میباشند


Las Comunas son el nombre coloquial, tradicional, de las agrupaciones formadas para la de gestión de las viviendas, el entorno habitable, de interrelación y suministros.
و وقتی نیرو,اراده و سازمان به اندازه کافی وجود دارند این گروهها بگونه اختیاری در فدراسیونهائی از گروههای مستقل(اوتونوم),انجمن وار, خودگردان , با همدردی/همبستگی بهم پیوسته و با عمل مستقیم به پیشباز مشکلاتشان رفته و در ضمن به اهداف مشترک نیز دست خواهند یافت .
 Y cuando la fuerza, la voluntad y la organización son suficientes los grupos se juntan voluntariamente en federaciones de grupos autónomos, asamblearios, auto gestionados, solidarios y que practican la acción directa para enfrentarse a sus problemas y conseguir entre todos sus comunes objetivos.
و ما؟ برگهائی هستیم که درخت با آن ها نفس میکشد
¿Y NOSOTROS? SOMOS LAS HOJAS POR LAS QUE EL ÁRBOL RESPIRA.
  آنارشی بی نظمی ست:   برای کسی که سازمانش ناشناخته است
La anarquía es desorden: para quien desconoce su organización.
  آنارشی هرج و مرج است
  
برای کسی که میخواهد خودش را بر دیگران تحمیل کند
La anarquía es caos: para quien quiere imponerse al resto de personas.

آنارشی خشونت است:
 برای کسی که امتیازاتش را در خطر میبیند
La anarquía es violencia: para quien ve amenazados sus privilegios.

آنارشی توازنی طبیعی ست(توام با هارمونی):
برای کسی که با اصولش زندگی میکند
La anarquía es la harmonía natural: para quien vive sus principios.

آنارشی مسئولیت هست:
  برای کسی که به افراد و پروژه هاشان متعهد است
La anarquía es responsabilidad: para quien se compromete con las personas y sus proyectos.
آنارشی آزادیست:
برای کسی که برفقایش احترام میگذارد
La anarquía es libertad: para quien respeta a sus compañeros.
******************************
متن:
 از یک محفل آنارشیستی رفقای شیلیائی
Texto : de una Colectiva Anarquista Chileno

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی