در شاهنامه فردوسى گردآفريد نام پهلوان زن ايرانيست كه سپاه وى در برابر سپاه سهراب قرار ميگيرد.
پس از لشكركشى تورانيان به سردارى سهراب به ايران قلعه گردآفريد در سر راه لشكر تورانيان قرار ميگيرد، گردآفريد در اين بين به همراه تنى چند از همراهان خويش با كلاه خودى صورت خويش را ميپوشاند و به بيرون قلعه ميتازد و سهراب را به نبرد تن به تن واميدارد....
گردآفريد ابتدا به نيروى خويش دربرابر سهراب مى ايستد اما در دام سهراب گرفتار مى آيد، سهراب كلاه گردآفريد را كنار زده و متوجه زن بودن پهلوان ايرانى شده و شگفت زده مى شود، سرآخر گردآفريد موفق به گريختن از چنگ سهراب ميشود و به داخل قلعه خويش رفته و بر بالاى قلعه ايستاده ميخندد و براى سهراب رجز ميخواند:
بخنديد بسيار گردآفريد
به باره برآمد سپه بنگريد
چو سهراب را ديد بر پشت زين
چنين گفت كاى شاه تركان و چين
چرا رنجه گشتى، كنون بازگرد
هم از آمدن هم ز دشت نبرد
بخنديد و سهراب را به افسوس گفت
كه تركان ز ايران نيابند جفت
چو آگاهى آيد به كاووس شاه
كه آورده اى ز توران سپاه
شهنشاه و رستم بجنبند زجاى
شما با تهمتن نداريد پاى
نماند يكى زنده از لشكرت
ندانم چه آيد ز بد بر سرت
سهراب كه شيفته و شگفت زده گردآفريد شده بود ميگويد:
ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻣـﺪﺵ، ﮔﻔﺖ : ﺯﺍﯾــﺮﺍﻥ ﺳﭙﺎﻩ
ﭼـﻨـﯿـﻦ ﺩﺧــﺘــﺮ ﺁﯾـﺪ ﺑـﻪ ﺁﻭﺭﺩﮔﺎﻩ ...
ﺯﻧـﺎﻧـﺸـﺎﻥ ﭼـﻨـﯿـﻦ ﺍﻧﺪ ﺍﯾـﺮﺍﻥ ﺳﺮﺍﻥ
ﭼﮕـﻮﻧـﻪ ﺍﻧـﺪ ﮔُـﺮﺩﺍﻥِ ﺟـﻨـﮓ ﺁﻭﺭﺍﻥ ؟
(شاهنامه فردوسى توسی)
صرفا برای اطلاعات عمومی درج گردیده: پیمان پایدار
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی