در جستجوی آنارشی
La muerte me dice que me ama, ,مرگ بمن میگه که عاشقمه
porque sabe que estoy vivo واسه اینه که میدونه من زنده ام
y que somos puros los que no tenemos amo.و ماهائی که رئیس و رهبر نداریم افراد صاف و صادقی (خالصی) هستیم.
La muerte se me acerca, me hace guiño,مرگ میاد نزدیک , بمن اشاره میکنه
abre sus piernas y me suplica que la penetre,پاهاشو وا میکنه و از من تقاضا میکنه که دخول کنم,
porque dice que quiere mi esenciaمیگه واسه اینکه ذات منو میخوادporque NO tengo Amo ni Dios ni Patriaچرا که من نه رئیس دارم نه خدا و نه کشور
y porque la muerte cree en la Anarquìa.و واسه اینکه مرگ به آنارشی معتقده
Porque la beso y bebió de mi sangre en mi boca. چراکه لبان منو بوسید و از خون من در دهانم آشامید
Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه!!
Y mis acciones al dormir و اعمال (کردارهای) من در وقت خواب
se encaminan en que mañana al despertar, در مسیر خود وقتی که بیدارمیشم صبح فردا
romperé con la rutina y en la acción individual با یکنواختی وداع خواهم کرد و درعملی فردی
con el pecho como piedra,با سینه ای همچون سنگ
hinchado por la destrucción de ésta y de cualquier sociedad...
برای نابودی این و هر دنیائی دیگر مصمم خواهم بود
Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه
y que somos puros los que no tenemos amo.و ماهائی که رئیس و رهبر نداریم افراد صاف و صادقی (خالصی) هستیم.
La muerte se me acerca, me hace guiño,مرگ میاد نزدیک , بمن اشاره میکنه
abre sus piernas y me suplica que la penetre,پاهاشو وا میکنه و از من تقاضا میکنه که دخول کنم,
porque dice que quiere mi esenciaمیگه واسه اینکه ذات منو میخوادporque NO tengo Amo ni Dios ni Patriaچرا که من نه رئیس دارم نه خدا و نه کشور
y porque la muerte cree en la Anarquìa.و واسه اینکه مرگ به آنارشی معتقده
Porque la beso y bebió de mi sangre en mi boca. چراکه لبان منو بوسید و از خون من در دهانم آشامید
Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه!!
Y mis acciones al dormir و اعمال (کردارهای) من در وقت خواب
se encaminan en que mañana al despertar, در مسیر خود وقتی که بیدارمیشم صبح فردا
romperé con la rutina y en la acción individual با یکنواختی وداع خواهم کرد و درعملی فردی
con el pecho como piedra,با سینه ای همچون سنگ
hinchado por la destrucción de ésta y de cualquier sociedad...
برای نابودی این و هر دنیائی دیگر مصمم خواهم بود
Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه
Mauricio Morales
ترجمه از: پیمان پایدار
در ضمن تیتر از منست
هفده فوریه 2013
در ضمن تیتر از منست
هفده فوریه 2013
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی