سلوک : محمود دولت آبادی
"درست آن لحظه ای که غرقی در او و از پشت مردمک چشمان او به دنیا نگاه می کنی ،ناگهان تو را کور می کند،تو را تهی می کند و می رود.چگونه ممکن است؟تو نمی خواهی باور کنی که آن تو،آن در تو،اینگونه چوب حراج به تو،به خود،و عمر ربوده شده ی تو زده باشد در چارسوی بهانه های پوچ و موجه!همان جایی و بهانه ای که ندانسته بودم که قرار بوده قربانگاه من باشد."
سلوک:محمود دولت آبادی
سلوک:محمود دولت آبادی
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی