۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

مغلطه “مصادره به مطلوب”

مغلطه “مصادره به مطلوب”

522821_363806227016413_1722110304_n
مغلطه “مصادره به مطلوب” یا “پنداشت پرسش” (برھان دوری – دور باطل)
نویسندگان: آرش بیخدا و
شکاک منطق
پنداشت پرسش، مصادره به مطلوب یا تحصیل حاصل (“Begging the question ، “petitio principii) نوعی مغالطه منطقی است که در آن حکم استدلال، از پیش در فرض‌های استدلال درست در نظر گرفته شده‌ است. این مغالطه همچنین زمانی رخ می‌دهد که در یک استدلال، آشکارا یا پنهانی گزاره‌ای بدون ارائهٔ شواهد کافی درست پنداشته شده باشد و یکی از رایج ترین مغلطه هایی است که دینداران برای اثبات سخن خود بکار می برند.
نمونه ها:
۱)
حسن: من به خدا باور دارم!
مینا: برهان شما چیست؟
حسن: چون در قران آمده خدا آفریننده ی جهان است!
مینا: از کجا می دانی که قران درست می گوید؟
حسن: قران کلام خداست!
۲)
سیما: جهان آخرت وجود دارد!
محمد: چرا؟
سیما: فرض کنیم که روح وجود دارد که پس از مرگ جسم باقی می ماند. این روح باید پاسخگوی کارهایی که جسم کرده است باشد.
محمد: فرض روح قسمتی از برهان است که باید برای آخرت اثبات کنی و حتی اگر وجود داشت دلیل بر داشتن آخرت نیست.
سیما: روح وجود دارد چون خدا در کتاب مقدس گفته
محمد: از کجا بدانیم کتاب مقدس گفته خداست و از کجا بدانیم که خدایی هست؟
سیما: چون باید برای پاسخگویی در روز آخرت خدایی باشد که روح را آفریده
۳)
آرمان: پیامبران رسالت الهی داشته اند برای بشر!
فاطمه: از کجا بدانیم که پیامبران راست گفته اند؟
آرمان: می دانم تو خودانابور هستی اما بیا فرض کنیم خدایی وجود دارد، اگر خدایی وجود داشته باشد نیازمند فرستادن پیام خود یا بطور مستقیم و یا به واسطه ی پیامبران است که او راه دوم را انتخاب کرده است.
فاطمه: این مصادره به مطلب است شما می خواهی با پیش فرض وجود خدا به وجود خدا و حقیقت پیامبرانش برسی.
۴)
زهرا: من با سقط جنین مخالفم به دلیل اینکه کشتن یک انسان بیگناه خطاست.
ژاله: ولی جنین هنوز به یک انسان تبدیل نشده است.
زهرا: آیا کشتن یک انسان اشتباه نیست؟
ژاله: چرا هست!
زهرا: آیا جنین به یک انسان تبدیل نخواهد شد؟
ژاله: اگر زنده بماند چرا!
زهرا: پس کشتن جنین کشتن انسان است.
ژاله: اینکه جنین به انسان تبدیل می شود دلیل نمی شود که جنین هم یک انسان است. (البته این گفتگو ترکیبی از چند مغلطه ی توسل به احساس و قیاس هم هست)
۵)
کوروش: من به دادگاه دروغ گفتم، به دلیل اینکه اینکه اگر راست میگفتم منافع ملی به خطر می افتاد.داریوش: بر چه اساسی فکر میکنی اینکار درست است؟
کوروش: بخاطر اینکه یک میهن دوست برای اینکه منافع کشورش به خطر نیافتند باید حتی به دادگاه هم دروغ بگوید.
----------------------------------------
در تمام نمونه های بالا یک اتفاق می افتد آنهم اینکه گوینده از نتیجه در مقلدمه ی استدلال استفاده می کند و در این مغلطه شخص برای اثبات حکم خود از استدلالی بهره می‌گیرد که خود این استدلال، آن حکم را در پیش فرض‌های خویش درست فرض کرده است.
گونه ها:
گونه نخست:
شخص A ادعای C را مطرح می کند.
شخص A برای اثبات C استدلال R را اقامه می کند.
استدلال R فرضی مانند P دارد که C را آشکارا یا نهانی درست فرض می‌کند، بنابر این R بجای اثبات C، آنرا درست فرض می‌کند.
گاهی پیدا کردن این مغلطه در یک استدلال بسیار دشوار است. دلیل این دشواری نیز آن است که P در بسیاری از مواقع دقیقاً با همان واژه هایی که C با آنها بیان شده است بیان نمی شود. به عبارت دیگر لازم است که تجزیه و تحلیل دقیقی روی فرضهای استدلال انجام شود تا مشخص شود که این استدلال فرضی مانند P را درون خود دارند که C را بطور پنهانی درست فرض می کند یا نه. تنها کسی می تواند P را قبول داشته باشد که C را قبول داشته باشد.

فرم دیگری هم برای مغلطه مصادره به مطلوب قابل تصور است و آن هنگامی شکل می گیرد که در استدلالی فرضی آشکارا یا نهانی مطرح می شود که خود نیاز به اثبات دارد ولی بدون ارائه هیچگونه شواهدی درست پنداشته می شود این سبک استدلالها نیز آلوده به مغلطه مصادره به مطلوب هستند، الگوی این سبک مغالطه را می توان بصورت زیر فرمولیزه کرد:
گونه دوم
شخص A ادعای C را مطرح میکند.
ادعای C دارای فرض غیر مسلمی مانند P است که مورد توافق طرفین نیست.
شخص A بدون اثبات P، ادعای C را ثابت شده فرض می کند.
گفتنی است که گاهی یک شخص می‌خواهد منظورش را با کلمات دیگر برساند، این کار را نمی توان مغالطه مصادره به مطلوب نامید، این است که هنگام مقابله با یک استدلال لازم است که ابتدا درک شود آیا آن استدلال یک استدلال قیاسی یا استقرایی است که مصادره به مطلوب می‌کند یا اینکه تنها یک تمثیل است برای مطرح کردن یک موضوع به زبانی دیگر جهت روشن شدن موضوع و گوینده مدعی این نیست که در حال استدلال کردن و اثبات کردن ادعایش است.

چرا مغلطه است؟
ما برای اثبات یک گزاره نیازمندیم که از گزاره هایی که طرفین قبول دارند و به اثبات رسیده است بعنوان پیش فرض استفاده کنیم، در علم و دانش به اصول و قوانین که خود زاده ی حقیقت طبیعی است و تمام دانشمندان درباره ی آنها توافق نظر دارند و بارها آزموده شده می توانند پیش فرض باشند. در منطق هم همین گونه است با اندکی تفاوت که گاهی باید یک اصل مشترک را که آزموده شده است و مورد توافق است را پیشفرض نهاد، همانگونه که نام این مغلطه یعنی برهان دوری نشان می دهد، مغلطه گر از نتیجه برای اثبات خود آن استفاده می کند در اصل شما را در یک دور باطل می گذارد. من برای اثبات اینکه ماست سپید است نمی توانم از تعریف ماست که گفته شده سپید است، استفاده کنم. برای اثبات وجود خدا نمی توانم از کلام منسوب به خدا استفاده کنم. برای اثبات نسبیت اینشتین نمی توانم درستی نسبیت را پیش فرض قرار دهم.
بنمایه ها:
۱- The petitio principii or Begging the question is studied in Prior Analytics II, 64b, 34 – ۶۵a, 9 and it is considered a fallacy. The circular argument, circulus in probando or circular reasoning, is explained in Prior Analytics II, 57b, 18 – ۵۹b, 1 and it is not considered fallacy, rather they are logic argument as Aristotle says.
۲- اسکپتیک دیک
http://skepdic.com/begging.html
۳- ویکیپدیا
http://en.wikipedia.org/wiki/Begging_the_question
۴- Critical Thinking, An introduction to the Basic Skills, Fourth edition, William Hughes& Johnathan Lavery,Broadview Press, 2004, Page 133.
۵- Attacking Faulty Reasoning, T. Edward Damer, Fourth Edition, Wadsworth Thomson Learning, 2001,Belmont CA, Page 100.
۶- A Concise Introduction to Logic, Patrick J.Hurley, 7th Edition, Page 158.
۷- مغالطات، علی اصغر خندان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، بوستان کتاب قم، چاپ دوم، ۱۳۸۴، برگ ۳۴۲
۸- http://moghaletat.wordpress.com/2008/03/01/مصادره-به-مطلوب/




0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی