توانا
هریت بیچر استو؛ زنی کوچک که جنگی بزرگ افروخت
امروز زادروز خالق رمان بسیار مشهور و تاثیرگذار «کلبه عمو تم» است. هریت بیچر استو زنی با روحیهای حساس و جثهای ضعیف بود که قدرت قلمش در قرن نوزدهم یکی از مهمترین جنگهای تاریخ بشریت را رقم زد. از منظر منتقدان و نویسندگان، داستانی که هریت در این رمان به تصویر میکشد، یکی از جرقههای آغاز جنگ داخلی امریکا بین شمال و جنوب را زد که منجر به لغو قانون برده داری شد.
هریت طی عمر هشتاد و پنج سالهاش بیش از ۲۰ کتاب، رمان، خاطرات، نامه و مقالات نگاشت.اما او صرفا نویسندهای توانا با قلمی گیرا نبود. قدرت نویسندگی هریت در خدمت تغییرات سیاسی-اجتماعی قرار گرفت. «کلبه عمو تم» شاهکاری ادبی قلمداد میشود که تصویری از زندگی بسیار ظالمانه و غیر انسانی آفریقایی-آمریکاییها ترسیم میکند. او پس از چاپ این رمان در روزنامهای آمریکایی به اسم «عصر ملی»، به شهرتی جهانی دست یافت و آتشی در میان مردم برای تقویت مبارزههای ضدبرده داری سیاهان برافروخت.
هریت در ۱۴ ژوئن ۱۸۱۱ در روستای لیچفیلد، ایالت کنتیکت به دنیا آمد. او فرزند هفتم از خانوادهای پر جمعیت و تنگدست با ۱۳ بچه بود. پدرش روحانی مذهبی به نام «لیمن میچر» بود و مادرش را هم زمانی که پنج سال داشت از دست داده بود. در مدرسه ای که توسط خواهرش کاترین اداره می شد، درس خواند و وقتی که ۲۱ ساله بود از کنتیکت به اوهایو رفت. در آنجا با پروفسور «کالوین الیس استو» که مدرس دروس دینی بود آشنا شد و در سال ۱۸۳۶ با او ازدواج کرد. در اوهایو به محافلی راه یافت که بحث و جدل درباره بردهداری در جریان بود. همسر او نیز ضد قانون بردهداری بود و از «راه آهن زیرزمینی» که گروهی بود برای فراری دادن بردگان به ایالتهای آزاد و پناه دادن آنها در خانههای امن حمایت می کرد.
هریت و همسرش صاحب هفت فرزند شدند. مرگ یکی از فرزندانش بر اثر وبا تاثیر عمیق روحی بر او گذاشت و او را با درد مادران سیاهپوست که فرزندانشان را به خاطر فقر و زندگی به عنوان برده از دست میدهند آشنا ساخت. یک پسر دیگر او هم بعدتر در دریا غرق شد.
هریت زمانی که با همسرش در برونزویک ایالت مین زندگی میکرد، شاهد مرگ مردی سیاهپوست بود که منبع الهام وی برای نوشتن رمان کلبه عمو تم شد. در سال ۱۸۵۰ قانون فرار بردگان به تصویب رسید که طبق آن کسانی که سیاهپوستان را پناه داده یا فراری میدهند با مجازات شدید مواجه خواهند شد. پس از آن او نامهای به ویراستار «هفتهنامه ضد برده داری عصر ملی» نوشت و ایدهاش را برای نوشتن داستانی درباره بردهداری مطرح کرد: «فکر می کنم زمان آن فرا رسیده تا حتی زنان و بچههایی هم که میتوانند حرف بزنند برای خاطر انسانیت و آزادی به صدا در آیند. امیدوارم که هر زنی که میتواند بنویسد، سکوت نکند.» در ژوئن ۱۸۵۱ وقتی ۴۰ سال داشت، اولین قسمت از داستانش را به مجله فرستاد. این کتاب سری داستانی بود که یک سال هر هفته ابتدا با نام «مردی که کالا بود» و بعدتر با نام دیگر «زندگی در لولی» چاپ میشد. اما سال ۱۸۵۲ کتاب به شکل رمان تنها در پنج هزار نسخه به چاپ رسید. رمان کلبه عمو تم با چنان استقبالی مواجه شد که کمتر از یک سال سیصدهزار نسخه آن به فروش رسید. این کتاب در انگلیس در همان سال یک میلیون نسخه فروخت.
هریت در کتاب کلبه عمو تم با روایت دانای کل نزدیک به پنجاه شخصیت میآفریند و داستانهایی بسیار رنجآور از سالها برده داری انسانها روایت می کند. کتاب صحنههای دردناک و عاطفی دارد که گاه اشک به چشمان خواننده می آورد و مخاطب را از نزدیک با زندگی اسفناک و غیرقابل باور سیاهان آشنا می سازد. داستانهایی که اکثرا واقعیت دارند و از مشاهدات و شنیدههای هریت استخراج شده اند.
هریت موفق شد با انتشار داستانش بحثی جنجالی در محافل آمریکا در مورد لغو بردهداری ایجاد کند و زمینه مخالفتجویی را میان جنوبیان امریکا تقویت سازد. او پس از آغاز جنگ داخلی در سال ۱۸۶۲ طی سفر به شهر واشنگتن دی.سی با رئیس جمهور آبراهام لینکلن ملاقات کرد. پسر او بعدها گفت که لینکن با گرمی از هریت استقبال کردو به وی گفت: «پس تو همان زن کوچکی هستی که با کتابش جنگی بزرگ به راه انداخته است.»
خانوادههای بیچر و استو از مشهورترین خاندانهای قرن نوزدهم آمریکا بودند که در جنبشهای اجتماعی نقش فراوان داشتند. برادر هریت نیز با نام هنری «وارد بیچر» وزیر پروتستان محبوبی بود و از جمله رهبران اولیه جنبش حق رای زنان در آمریکا محسوب میشد. هریت در زمان حیات هم مورد تقدیر فراوانی قرار گرفت به طوری که در سال ۱۸۸۱ جشنی ملی به مناسبت تولد هفتاد سالگیاش برگزار شد.
هریت بیچر استو در سال ۱۸۹۶ پس از ابتلا به بیماری آلزایمر در هارتفورد ایالت کنتیکت درگذشت. ماجراهای تلاش او دستمایه نوشتن زندگینامههای فراوانی بوده و چندین فیلم نیز با اقتباسهای متفاوت براساس رمان کلبه عمو تم ساخته شده است. کارهای این نویسنده مشهور به دهها زبان از جمله فارسی برگردانده شده و مخاطبان بسیاری را جذب کرده است.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی