۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه

عصر خداناباوران
برگردان: دانیال جعفری
بر گرفته شده از صفحه :کانون اگنوستیک ها و آتئیستهای ایران
***********************
 
پیتر واتسون فیلسوف تاریخ نگار مولف کتاب های متعدد است که سم هریس برای کتاب جدیدش، عصر خداناباوران با او مصاحبه کرده.
...
واتسون می گوید دلیل شروع کتاب با نیچه این است که او در ۱۸۸۲ با اعلام اینکه «خدا مرده است» و ما او را به قتل رسانده ایم، ضربه ای بزرگ به مفهوم خدا بود. البته این مهم ترین ضربه نبود بلکه انتشار کتاب منشا انواع داروین، مهم ترین ضربه را به باور مسیحی وارد کرد ولی اظهارات تنها بیست سال بعد نیچه را می توان در رده دوم نشاند.
 
داروین پذیرش بهتری در آلمان نسبت به کشور خودش پیدا کرد و نیچه هم به شکلی وسیعی در آلمان خوانده می شد. نیچه بود که به مردم با زبانی رسا و فاخر نشان داد هیچ چیز متافیزیکال و ماورطبیعی وجود ندارد و هیچ چیز ارزشمند تر از خود زندگی نیست. این ایده ای بسیار خطرناک در آن روزگار بود و هم امروز هم برای بسیاری فکر کردن به آن دشوار است.
 
واتسون معتقد است که روانشناسی یا روان درمانی به نوعی، جای مذهب را پر کرده است. از نظر تاریخی بیشتر شخصیت های مذهبی، از نظر روانی عجیب و غریب بوده اند. فهم مذهب از دریچه روانشناسی، به ما نشان می دهد که مذهب بیشتر پاسخ ذهنی ما به محیط پرآشوب مان بوده. این سراسقف کنتربری بود که اعلام کرد مسیح نجات دهنده، تبدیل به مسیح روان درمانگر شده است. به علاوه مردم امروز به روان درمانی تنها برای مشکلات روانی نمی روند بلکه بسیاری شان در جستجوی معنا سر از تراپی در می آورند.
 
مقصود نهایی کتاب این است که مذهب را نبایستی از دریچه خداشناسانه، بلکه بایستی از رویکردی جامعه شناسانه نگاه کرد.سم هریس به باورهای عجیب مذهبی زیادی اشاره کرده ولی من به یکی برخوردم در هندوستان که موتورسیلکتی انگلیسی را می پرستند. پژوهشی که نوریس و انگلهارت انجام داده اند نشان می دهد که مذهب در کشورهایی که مصیبت فراوان است رو به گسترش است، ایدز قحطی، جنگ و در جاهایی که امنیت بیشتری وجود دارد مثل غرب، خداناباوری است که در حال رشد است.
 
واتسون خود را پیرو نیچه و رورتی می داند که زبان دان بودند و از نامیدن چیزها استقبال می کردند. این دانش است که به ما دانسته های جدیدی می دهد که با خودش، نامهای جدید می آورد، رانش قاره ای، ذره هیگز. اما همین کار را بهترین های هنری همچون تئاتر و شعر هم انجام می دهند. امروز دانش به شکل فزاینده ای از دسترس افراد عادی خارج می شود. زبان هم زمان به ما اجازه می دهد دقیق باشیم و هم تعمیم بدهیم. اگر به دنبال تعالی در زندگی هستیم، نیکی و زیبایی را می توانیم هدف قرار بدهیم ولی همیشه بایستی در نظر داشته باشیم که دست یافت مان محدود، شخصی و همیشه غیر نهایی است. مک انتایر زندگی خوب را تلاش برای یافتن زندگی خوب تعریف می کرد. این یعنی کوشیدن. بدون کوشش هیچ رضایت و معنایی در کار نیست.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی