۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

چه نباید کرد + چند متن آنارشی


چه نباید کرد
بتاریخ 7 ژوئن 2011

مقدمه
در سال1902 ولادیمیر ایلیچ لنین رهبر حزب سوسیال دموکرات (بعدها بلشویک) در روسیه کتابی نوشت بنام "چه باید کرد". در آنجا او طرح حزب پیشرو(ونگارد) را بعنوان نیازی مبرم برای پیشبرد انقلاب ضد تزاری(دموکراتیک و سوسیالیستی) مطرح گرداند.البته او با کمال خود شیفتگی( که عمدتا یکی ازصفات ویژه خرده بورژوا ها میباشد) به غلط مدعی شد که طبقه کارگر صرفا توانائی مبارزه برای منافع اقتصادی- صنفی- اش دارد و نه بیشتر از آن!! برای همین او طرح حزبی تشکیل شده از انقلابیون حرفه ای را برای بدست گرفتن قدرت سیاسی/دولتی لازم میدید. بزبانی دیگر او "حزب" را قیم طبقه کارگر میدانست.تازه وقتی در 1917بقدرت رسید با کمال بیشرمی شوراهای واقعی کارگری را منحل و"حزب کمونیست"(که اکثریت اعضایش کارگران نبودند) را جایگزین آنها گردانید!! و به پیوست آن از طرفی با سرکوب ملوانان به  شورش برخواسته بندر کرونشدات وایزوله گرداندن و نهایتا ترور آنارشیستهای اوکرائین از طرف دیگرعملا آغاز پایان پروژه بلشویک ها(بخوان انقلاب به اصطلاح سوسیالیستی)را نواخت

در اینجا قصدم اینست که برخلاف لنین لیستی, هرچند مختصر, از "چه نباید کرد"  ها را برشمرده تا بلکه بتوان در ترسیم آگاهانه حرکت های بعدی انقلابی قدمهائی هر چند کوتاه برداشته باشیم.و بلکه دراین راستا سهمی ناچیز در تدوین تئوری انقلاب آنارشیستی در ایران ایفا کرده باشیم                                
    آنارشیستها میگویند که تک تک افراد جامعه نه تنها حق دارند بلکه میبایستی درشکل دادن به سرنوشت زندگی خویش شرکت مستقیم داشته باشند.بزبانی ساده تر: هیچ کس یا کسانی "حق" اینرا ندارد که خود,گروه ,محفل و یا "حزبشان" را به جای توده ها جا زده و برای آنان تصمیم بگیرد/ند.این همان تفکر بورژوائی-لنین- قیمومیت داشتن بر مردم میباشد:ارتجاعی ست و مردود
مثلا نمیتوان گوش به یک سری "روشنفکر" فرا داد و فقط از اسارت همگان در چنبره روابط  اقتصاد سرمایه دارانه(کار مزدی و استثمار ...)سخن گفت و صرفا با دادن شعار در تظاهرات ها و فوقش تشکیل سندیکا ها و بالا بردن چندرغازی حقوق کارگران مسئولیت خود را تمام شده قلمداد کنند و خرسند از اینکه  بگونه انقلابی عمل کرده اند
یا با  ا نتخابات در هر 4-5 سال یکبار, توهم داشتن "آزادی انتخاب" ما را از خود بیخود کند و الکی خوش بین بود که به اصطلاح "نماینده" مون حقمونو خواهد گرفت!!این خیمه شب بازیها که در حقیقت نامش انتصاباته, (چرا که میبایست کلی پول در چنته داشت و توانست تبلیغات کرد.....آخه هر ننه قمری که نمیتونه کاندید بشه  و جز برای سرگرم کردن مردم و پراکندن این توهم که ما درساختن آینده خود و فرزندانمان سهیم میباشیم), را ما سیرک و نمایشی بیش نمی خوانیم. حال آنکه هستند یاوه گویان باج گیر دانشگاهی (جامعه شناسان!!) که مردم  ناآگاه را بارها به پای صندوق های رای کشانده و دلسرد شده باز گردانده اند 
یا مثلا وقتی رژیم منفور اسلامی با صرف میلیاردها دلار(بیلیون ها تومان) پول بی زبون برای ساختن مساجد و تکیه گاه ها, حقوق یاوه گویان روضه خوان (دجالان مفتخور), جشن های مذهبی ,سفر حج و...نذر کردن ها و هزار کوفت و زهر مار ارتجاعی دیگر فکر مردم را خورده وروحشان را آزرده خاطر گردانده...گوش به این به اصطلاح "روشنفکران مذهبی"(بخوان تاریک اندیشان عصر مدرنیته) داد که با کمال وقاحت آنرا "اعتقادات پاک مردم"  توصیف میکنند.حال آنکه در حقیقت توده ها را در اندر خم  کوچه تنگ و تاریک خرافات نگاه داشته و بدین صورت قدرت وپا یگاه اجتماعی-پرستیژ-خود را حفظ وبعضا حساب بانکیشان را نیز بیش از پیش چاق ترمیگردانند
خلاصه کنم:رهائی انسان از زندان کنونی جوامع بشری ,که خود بخشا درساختن آن سهیم بوده, لایه های متعدد اقتصادی ,سیاسی, فرهنگی(در مورد ایران شق مذهبی ش میچربه)دارد. و برای آزاد کردن خویش از زنجیر های اسارت به گونه ای کامل و تمام عیارراهی طولانی در پیش رویمان است
هرچند همیشه و در هر شرایط از قیام ها و شورش های خود جوش مردمی میبایست خرسند شد و نه تنها از آن حمایت کامل بلکه شرکت مستقیم در آن کرد(مثلا جنبش سبز و...) ولی این نیز اشتباه محض است که توهم این را داشته باشیم که این جنبشها, بدون برنامه هدفمند(بخوان نبود تئوری-هرچند کلی-انقلابی آنارشیستی ) به پیروزی انقلاب, یعنی سرنگونی سرمایه داری و دولت , بیانجامد !! یقین داشته باشیم که بعد از خوابیدن گرد و خاک های این جنبش های شکوهمند(بمانند جنبشهای اخیر اروپا:اسپانیا و فرانسه), ارتجاع حاکم و تا بدندان مسلح , با داشتن  و استفاده تمام و کمال امکاناتش, بهترین فرزندان انقلاب را قلع و قمع کرده-کشته ,شکنجه و زندانی, اکثریت مبارزین را سر خورده  و عده ای دیگر را در خماری/ سردرگمی به کناری خواهد زد
مگر اینکه به یاوه گویان و دستمال یزدی بدستان مزدوری(حال در هر لباسی:"استاد" دانشگاه یا "اصلاح طلبان" مکاری که  مثلا دور و بر موسوی ها و...پرسه میزنند)گوش فرا دهیم که مثلا جنبش سبز را "جنبش جامعه مدنی" برای احقاق حقوق بورژوائی شهروندی توصیف میکنند وبا شیفتگی شخصیشان به مقام و مراجع آتی دولتی-قدرت-سعی درتحمیل شکستی دیگر بر جامعه ملتهب و تشنه آزادی  حقیقی(و نه صوری بورژوائی)ما میکنند
از نظر این نویسنده تنها راه رهائی از قید و بند این جامعه سرمایه دارانه توام با دولت انگل منش حامیش وبا ایدئولوژی دینی- مذهبی اش(مثلث شوم) همانا با ساختن موازات گونه نهادهائی, هر چند مبتدی اما ضروری, انقلابی در بطن همین جامعه مریض و اسکیزوفرنیک کنونی شروع میشود و شدنی ست .این نهادها با  تبلیغ وترویج بینش انساندوستانه پایه های جامعه آنارشیستی  آینده را 'گاماس گاماس'(یواش یواش بقول ارمنی های عزیزمان)خواهند ساخت:عشق به همنوع, همبستگی و کمک متقابل و بدون هیچگونه چشمداشتی(عقل انسانی و نه ابزارگرایانه  جامعه بورژوائی) ارکان این جامعه بشردوستانه میباشند
نطفه های این جامعه انسانی  را میبایستی در محیط کار-محیط زیست (خانه) و محله بنا گذارد.جامعه ائی که از مالکیت خصوصی برابزار تولید و مصرف, استثمار انسان -کار مزدی/برده داری,پول , زندان .... و دیگر پدیده های موجود در جامعه شقه شقه شده کنونی/جهانی خبری نیست و به تاریخ پیوسته و فقط در موزه مردم شناسی از آن یاد خواهد شد
نابود باد روابط کار و سرمایه
زنده باد آنارشی
پیمان پایدار

برای خواندن مطالب در منبع روی تیتر آن کلیک کنیم.
بتاریخ 13 ژوئن 2011

آینده بتاریخ 14 ژوئن 2011

بتاریخ 20 ژوئن 2011

۱۳۹۱ اسفند ۱۳, یکشنبه

مصاحبه با یک آنارشیست ایرانی

پیشگفتار
دربهار 2005 میلادی مطابق با 1384 خورشیدی سه رفیق( دو عضو و یک هوادار)از "فدراسیون آنارکومنیست شمال شرق آمریکا"(*) مصاحبه ای با من- پیمان پایدار- در بوستون ماساچوست انجام دادند. در آنزمان من خود سه شماره از اولین نشریه آنارشیست- کمونیستی/آنارکومنیستی دو زبانه( فارسی- انگلیسی) خارج از کشور بنام "نه خدر" (نه خدا- نه دولت و نه رهبر) را در آورده بودم . این مصاحبه علاوه بر چاپش در نشریه خود رفقای آمریکائی– با همان نام- در نشریه مجازیشان نیز گنجانده شد. خود من نیز آنرا در بخش انگلیسی شماره چهارم(و آخر) "نه خدر" در بهار- تابستان 1384 عینا بازتکثیر کردم . حال پس از7 سال و9 ماه ( وبدرخواست رفقای همرزم در اروپا ) آنرا ترجمه و به خوانندگان نشریه مجازیم- "نه سخد خاص "- تقدیم میدارم.
(قابل ذکر میباشد که اضافاتی هر چند مختصر- با پسوند مترجم و در پرانتز- در متن آورده ام تا بلکه بهتر ادای مطلب شده باشد).
به امید روزهای بهتر برای آینده تابناک جنبش آنارشیستی در ایران و همبستگی بین المللی مان با دیگر رفقای همرزم در سراسر جهان.

زنده باد آزادی- زنده باد آنارشی
پیمان پایدار
فوریه 2013/ بهمن ماه 1391

زنده باد همبستگی کارگران ایران با دیگر نقاط جهان
مقدمه
شانس زیادی هست که تحولات جغرافیای- سیاسی امپریالیستی در خاور میانه آمریکا را به رو در روئی با ایران بکشاند.این یک واقعیت شناخته شده ای است که دولت بوش(پسر- مترجم) ایران را در میان "محور شرارت" (در کنار سوریه و کوبا و کره جنوبی- مترجم)قرار داده است. اما کمتر شناخته شده هست گزارشهائی پیرامون ماموریتهای شناسائی گسترده آمریکا از برای شناخت بیشتر و بهتر مراکز اتمی / شیمیائی و مناطق ساخت موشکی ایران برای آمادگی حمله احتمالی در آینده نزدیک. عادلانه است گفته شود که عامل اساسی بازدارنده تهاجم نظامی به ایران تا این لحظه بخاطر "ویتنامی شدن" اشغال عراق میباشد- قدرت و کاربرد مبارزات توده ای توام با رشد منفی و دید انتقادی از اشغال در میان طیف وسیعی از جامعه بین الملل- که دست و بال آمریکا را برای دخالت در امورات ایران بسته است (1). حداقل تا مدتی (اطلاع ثانوی-مترجم)
در پرتو این رابطه آنتاگونیستی فی مابین آمریکا و ایران- وعواقب نظامی احتمالی در افق-انترناسیونال پایه ای ما را نسبت بدرک بهتر این کشور و کسانی که در درون مرزهایش به مبارزه مشغولند وامیدارد. بیشتر آنارشیستها در آمریکای شمالی شناخت خیلی کمی از تاریخ غنی مبارزات سیاسی چپگرایان در ایران دارند-همانطور که ما با فقدان خجالت آوری از معرفت پیرامون این منطقه بطور کلی روبرو هستیم. بنابراین- با حفظ این در ذهن- ما وقتی را به مصاحبه با یک آنارشیست ایرانی دوست "نی فک" اختصاص دادیم .او ما را موظف دانست که صحبتهایش پیرامون تجربه اش درون چپ انقلابی ایران و تکامل بینش سیاسی اش به آنارکومنیسم و تحلیل سیاسی– اجتماعی اش از شرایط کنونی ایران(و جنبشهای اجتماعی مترقی) دور بزند.
پیمان پایدار سر دبیر نشریه "نه خدر" میباشد- مجله ای دو زبانه فارسی/انگلیسی آنارشیست کمونیستی با خوانندگان رو به رشد(2) بین الملل- بخصوص در میان کومونیته ایرانیان در تبعید در آمریکا و اروپا . هر چند او در مورد فعالیت انقلابی اش در سه دهه گذشته بغایت فروتن است- خیلی چیزها میتوان از تجربیات او آموخت. ما مفتخریم که فرصتی دست داد تا قسمتهائی از آنرا در اینجا چاپ کنیم .

برای خواندن مصاحبه روی اینجا کلیک کنیم.

خواندن مطالب دیگر »