۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

"آنان که ادعای حمایت از آزادی میکنند, اما از تلاطم ها ناراضی هستند( شکایت میکنند), بمانند کسانی میمانند که خواهان محصولات کشاورزی هستند بدون اینکه زمین را شخم زده باشند. آنان خواهان باران هستند بدون  رعد و برق ; اقیانوس را میطلبند بدون غرش آبهای بسیارش . مبارزه میتواند معنوی باشد, یا اینکه فیزیکی, و یا شاید هردو. اما میبایست مبارزه باشد. قدرتمندان( طبقات حاکم)  بدون درخواست( مبارزه) ماهیچ چیزی اعطا نمیکنند( مایه از خود نمیگذارند). هیچگاه نکرده اند و هیچگاه نخواهند کرد."
فردریک داگلاس(*) 1857
(*)متفکر و مبارز سیاهپوست ضد برده داری در دوران جنگ داخلی آمریکا
ترجمه از:پیمان پایدار
پانزدهم نوامبر 2011
****************************
"Those who profess to favor freedom,and yet deprecate agitation,are the ones who want crops without plowing up the ground.They want rain without thunder & lightning;they want the ocean without the roar of its many waters.The struggle may be a moral one,or it may be a physical one,or it may be both.But it must be a struggle.Power concedes nothing without a demand;it never has & never will.
(Frederick Douglass,1857)
******************************
"Aquellos que favorecen la libertad y, aún así, desprecian la agitación, son hombres que quieren la cosecha sin sembrar el suelo. Quieren la lluvia sin los truenos y los rayos; quieren el océano sin el rugir de sus muchas aguas. La lucha puede ser moral o puede ser física, o quizá ambas. Pero debe ser una lucha. El poder no concede nada sin demanda; nunca lo hizo ni lo hará".

 Frederick Douglass, 1857

دلیل اینکه اجماع مستقیم و مبتنی بر دموکراسی بصورتی پایدار و محکم با آنارشی تلفیق شده و شناخته گردیده این است که شاید آن مظهر اساسی ترین اصل درآنارشیسم میباشد : همانطور که اگر با انسانها شبیه بچه برخورد شود آنان نیزتمایل  آنرا خواهند داشت که بمانند بچه عمل کنند, راه تشویق انسان ها برای عمل کردن به مانند بزرگسالان بالغ و مسئول این است که به آنها انگار اینکه بالغ و مسئول هستند برخورد شود.
زنده باد آنارشی
تهیه و تلخیص از:
پیمان پایدار
سی و یک اکتبر 2011
***********************************
The reason direct, consensus-based democracy
has been so firmly embraced by and identified with anarchism is because it embodies what is perhaps anarchism’s most fundamental principle: that in the same way human beings treated like children will tend to act like children, the way to encourage human beings to act like mature and responsible adults is to treat them as if they already are.
 Long live Anarchy
PaYmaN PieDaR

اوباما : اولین رئیس جمهور یهودی ایالت متحده آمریکا ؟
نوشته ماروان بیشاره (*): هفته نامه  " هیلدر برن در سنگر "(+),جمعه 7 اکتبر 2011- سال دوم ,شماره 76
 لیما-پرو
مترجم : پیمان پایدار
________________________________
اوباما "اولین رئیس جمهور یهودی " میباشد .این تیتر مقاله ای به نوشته جان  هیلمن(1) در صفحه اول نیویورک تایمز(روز 26 سپتامبر 2011)میباشد , به نقل از یک شخصیت مهمی که جمع کننده کمکهای مالی برای اوباما بوده .
پس از گوش فرادادن به سخنرانی اوباما (2)  در سازمان ملل(چند روز قبل از نوشتن این  مقاله-مترجم), خیلی ها با تکان دادن سر موافقت خود را, منجمله در فلسطین و دنیای عرب , با دیدن این تیتر نشان خواهند داد .
  رئیس جمهور آمریکا موضع انکار کننده اسرائیل را در مورد مسئله به رسمیت شناختن بین المللی دولت مستقل فلسطین اتخاذ کرده است .
اما این موضعی یهودی مابانه نیست, بلکه موضع صهیونیستی رادیکال میباشد .خیلی از یهودیان, منجمله در ایالت متحده آمریکا و اسرائیل, با دیدی اینچنین رادیکال همخوانی ندارند .
این واقعیت که اوباما از سلف خویش جورج دبلیو بوش- رادیکال ترین مدافع اسرائیل در میان تمامی رئیس جمهورهای آمریکا - پیشی گرفته است حیرت تمامی اسرائیلی ها را برانگیخته است. لحن کلام رئیس جمهور جدید صهیونیست ایالات متحده آمریکا
مانند خود بنیانگذاران کشور اسرائیل میباشد .هیچگاه در قبل از یک رئیس جمهور آمریکا شنیده نشده بود که به طور مستقیم یک سناریو نوشته شده از خود دولت اسرائیل را بخواند .   
 تبلیغات (پروپاگاندا) و جا دادنش بعنوان خود تاریخ
به نظر می رسد که پس از گذشت 6 دهه  سلب مالکیت ، چهار دهه اشغال, و 2 دهه از فرآیند صلح ، پرزیدنت اوباما متوجه گردیده که اختلاف سیاسی و اخلاقی  موجود میبایست  اصلاح گردد .
اینکه او تاکید - نه مخدوش - کند کلمات خویش  را، که در قاهره یک سال و نیم پیش بزبان آورد, در مورد نیاز آنکه اسرائیل شهرک سازی غیرقانونی در فلسطین را متوقف سازد.
اینکه او تاکید - نه مخدوش- کند پیش بینی خود را که از همین تریبون در سپتامبر 2010 در مورد ایجاد کشور فلسطینی در درون محدودیت زمانی یک سال قولش را داده بود- بزبانی دیگر ماه گذشته -.
اینکه او تاکید - نه مخدوش -کند لفاظی های خود را در مورد آزادی
در مناطق اعراب را .
 یا اینکه او تاکید - نه مخدوش - کند حکم اولیه خویش را مبنی بر عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی, و نه بیشتر ازهمان منطق جنگ






اما حالا از قرار رئیس جمهور اوباما کلیت شعار خویش را به " تغییری که میتوان به آن اعتقاد داشت " مخدوش(تضعیف) گردانده است .
 سخنرانی او الهام گرفته شده از بدترین پروپاگاندای رسمی اسرائیلی ها بود . در حقیقت , بخش زیادی از آن همان تیکه های" بریده و چسبانده شده" از سناریو رسمی اسرائیلی ها میباشد .
از "عملکردهای" تاریخی ای که مدتهاست توسط تاریخ نویسان اسرائیلی انکار گردیده شده اند و از حقایقی که چیزی بیش از تفسیرهای یک جانبه از اوضاع سیاسی نمیباشند سخن میگویم .
اوباما مدعی میشود که اعراب علیه اسرائیل جنگ به پا کرده اند. حال آنکه, واقعیت امر اینست که اسرائیل تهاجم گر بوده هست ,چرا که شروع کننده و یا تحریک کننده جنگهای سالهای1956 /1967/ 1982/ 2006 و 2008 شده است. فقط جنگ 1973 توسط اعراب آغاز شد, که آنهم  صرفا برای بازپس گیری زمینهائی
 اشغال گردیده ائی که توسط انورالسادات بعنوان پیشنهاد صلح مطرح گردید و اسرائیل و آمریکا آنرا رد نمودند .
اوباما برتلاش اسرائیل از ساختن موفقیت آمیز دولتی در "کشور تاریخیشان" تاکید نمود. اما اکثریت جهانیان- بدون شک دنیای اعراب-تولد اسرائیل را بعنوان یک پروژه استعمارگرایانه و بر اساس بهانه ای مذهبی نگریسته اند .
 صرب ها نیز معتقدند که کوسووا زادگاه اولیه ملتشان میباشد .آیا میبایست به آنان اجازه داد که دست به تشکیل موفق دولتی , یک کشوری مختص صرب ها در این سرزمین, بزنند!؟
آیا میبایستی که همگان و هر یک ازمردمان تحت اشغال در جستجوی جفت شدن با اشغالگرانشان بدون مداخله جامعه بین المللی باشند!؟ آیا اینگونه ملت های (کشورهای) آفریقائی و خاور میانه ای استقلال خویش را از قدرتهای استعمارگر اروپائی بدست آوردند!؟
آیا کلیت یک ملت میبایستی به زندگی در زیر اشغال ادامه دهند تا زمانی که اشغالگران  آن با شرایط تسلیم راضی گردند؟
این سیاست ه, احمق
 یکی از هر دو نفر منتقد سیاسی به ما گوشزد میکند که نمیبایستی انتظار عملکرد زیادی در رابطه با اسرائیل از رئیس جمهور آمریکا در سال انتخاباتی داشته باشیم .
همانطور که هیلمن  در مقاله اش نشان میدهد, فعالیت های سیاسی اوباما بر مبنای رابطه اش با حمایت های سخاوتمندانه یهودیان در شیکاکو پایه گذاری شده است .
حقیقت اینست که , شخصی که بیشترین کمکهای مالی را به حزب دموکرات در آخرین دهه ها ارزانی داشته به رئیس کابینه اوباما ارتقا یافت: رهم امانوئل (3) . امروز شهردار شیکاکو میباشد . 
اما همه چیز به پول ختم نمیشود .همچنین حمایت حیاتی (و مماتی) در کنگره در مورد مسائل ملی که اضطراری هستند تاثیر گذارمیباشند . و این خود میتواند عاملی تعیین کننده برای رئیس جمهوری اوباما مقررگرداند .و گروه فشار/ جلب رای (یا همان "لابی") اسرائیلی- کمیته امورعمومی اسرائیل آمریکا (4)- میتواند زندگی رئیس جمهور را در طی سال آینده به تجربه پر درد و المی تبدیل کند .
من همه اینهارو میفهمم .ولی چیزی رو که نمیفهمم اینه که چرا اینو
به عنوان یک عمل انجام شده قبول میکنند. انگار که سیاست باب روز هست . یا قبولش کن یا بی خیالی طی کن (سرت بی کلاه) ! اگر اینه قضیه, پس حداقل مسائل را به اسم خودشون صداش کنیم , و کارگزاران (های) ایالت متحده آمریکا را همانطور که خیلی ها بنظر میاد که صداش میکنن بنامیم : نه یهودی نه صهیونیست;صرفا ریاکار.
  این حاکمیت از عدالت داد سخن میراند,اما به گسترش سیاست ناعادلانه دامن میزند
سخن از سرکوب میکند,اما به هر قیمتی به توسعه منافع خاص خود همت میگمارد . به موعظه آزادی میپردازد, اما از اشغال حمایت میکند.حرف از حقوق بشر میزند ,اما اصرار به نمایندگی گرگ , و فقط روی گرگ , در حفاظت از خانه مرغ ها دارد .
دست انداختن در مورد همه صدق میکنه
چرا فلسطینی ها میبایستی قربانی سیاست ایالت متحده آمریکا گردند,در حالیکه طی شش دهه گذشته گروگان سیاست اسرائیلی ها بوده اند?چرا اکثر اسرائیلی ها میبایستی به زندگی در زیر دولت-پادگان نظامی ادامه دهند, بدون  توانائی طبیعی کردن رابطه شان با همسایگانشان ؟ چرا آمریکائی ها فقط به نظارت مشغولند در حالیکه سیاستمدارانشان گروگان یک قدرت خارجی و نفوذ حامیانشان میباشند ؟
  گروه فشار("لابی") یهودی حامی- اسرائیل نظری داد پیرامون تن در دادن (رضایت دادن) هشدار دهنده به سوی اسرائیل, نه تنها در میان دموکرات ها بلکه در میان جمهوریخواهان, به این مضمون : "اینروزها , با  شواهد موجود, در وسعت فرجه دادن( لطف کردن) سیاستمداران آمریکائی به نفع اسرائیل ,همین قدر که استفاده سیاسی بدست آورند ,هیچگونه حد و مرزی وجود ندارد".
اگر در گذشته منطقی استراتژیک برای دفاع از اسرائیل وجود داشته, رفتار برتری آمیز( افاده گرانه) کنونی واشنگتن آنقدرها معنی ندارد .
واشنگتن مدتهاست از نفوذش در اسرائیل بعنوان اهرمی استراتژیک در مهار رهبران عرب استفاده کرده است . یک موقعی  رهبران عرب نظرشان بر این بود که فقط آمریکا هست که میتواند جلوی اسرائیل را برای درگیری جنگ  بگیرد و آنها را در صحنه دیپلماتیک مجبور به دادن امتیاز بکند. 
اما رهبران دیکتاتوری که (منظور در کشورهای عرب هست ,مترجم) با سئو استفاده از مساله فلسطین برای دریافت حمایت توده های مردم در کشورهایشان و یا از تجارت با حیثیت فلسطینی ها در مقابل گرفتن منافعی( امتیازاتی) از غرب به خود شیرینی مشغول متعلق  به گذشته میباشند .
اعراب امروزه در مقابل همدستی ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در فلسطین تلخ مذاج و عصبانی هستند، و به این آسانی کنترل نشده و یا بمانند دیکتاتورهای مخلوع با رشوه خریده نمیشوند .

************************
(*)Marwan Bishara تحلیلگر سیاسی کانال تلویزیونی الجزیره انگلیسی و مدیر کل برنا مه
http :// english.aljazeera.net/programe/empire  امپراطور
که در آن در مورد قدرتهای جهانی و منافعشان سخن میگوید.قبلا پروفسور روابط بین الملل در دانشگاه آمریکایی ها در پاریس و عضو مدرسه عالی علوم اجتماعی بوده است. همینطورنویسنده و سخنران مسائل سیاسی بین الملل نیز میباشد .او متخصص سوژه های مسائل روز جهانی, در میانشان سیاست خارجی آمریکا  در منطقه خاور میانه , میباشد.او عرب/ فلسطینی -اسرائیلی مسیحی و متولد 'ناظارت' میباشد .Nazaret  
(+) Hildebrandt en sus trece , Director : Cesar Hildebrandt /prensa@hildebrandtensustrece.com / www.facebook.com/semanariohildebrandtensustrece / Twitter:@ ensustrece
(1)John Heilemann  / (2) مرتیکه بی شرم , کاسه گرمتر از آش ,با پهن کردن دستمال یزدی واسه صهیونیستها حسابی سنگ تموم گذاشته و حال هر انسان آزادیخواه را بهم زده است . میبایست  متذکر شوم که حزب دموکرات تاریخا میانشون با صهیونیست ها تا حدی بهتر از  جمهوریخواهان بوده است . هر چند, در تحلیل نهائی ,سگ زرد برادر شغاله  و تفاوت ماهوی بینشان موجود نمیباشد .
 (3) Rahm Emmanuel / (4) AIPAC(American Israel Public Affairs Committee)