۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه


اروپا در حال مرگه

"Europa esta muriendose"

Renaud Fossard از رنو فوساقد

متخصص علوم سیاسی (فرانسوی) و عضو گروه تکنیکی

شبکه آمریکای لاتین در رابطه با بدهی, توسعه و حقوق

از ضمیمه اقتصادی روزنامه له پریمه را 

La Primera, 1 de Febrero de 2013

ترجمه از پیمان پایدار

******************************************

دوازده روشنفکر اروپائی در مانیفستی  چنین اظهار داشتند:
"اروپا در بحران نیست,داره میمیره. نه اروپا بعنوان سرزمین-اراضی منطقه ای, بالطبع,بلکه اروپا بعنوان ایده. اروپا همچون رویا و پروژه ".

در مانیفست گفته شده که "اروپا -"در آتن داره از هم می پاشه, بعنوان یکی از گهواره هایش, در میان بی تفاوتی و بدبینی ملتهای همسایه .... و داره از بین میره در روم, یکی دیگر از گهواره هایش, پایه دیگرش,...داره در تمامی مناطق ذوب میشه, از شرق تا غرب , شمال تا جنوب , با رشد پوپولیسم ,شوونیسم ,ایدئولوژیهای دفع/ اخراج و نفرتی که اروپا در قبل داشته ,دقیقا بعنوان ماموریت در به حاشیه راندن, تضعیف نمودن که مجددا بگونه شرمگینانه ای سر بلند کرده اند "   در روزنامه های لوموند ,فرانکفورتر الگماین ,ال په ایز و کوقییر دلاسرا بچاپ رسیده و توسط نویسندگانی چون اومبرتو اکو و کلاودیو مگریس ایتالیائی,فرناندو سه واتر و خوان لویس سه بریان اسپانیائی, هانس کریستف بوش و پیتر اشنایدر آلمانی,برنارد-هنری لووی فرانسوی, وه سیلیس الکساکیس فرانسوی- یونانی , آنتونیو لوبو آنتونس پرتقالی , سلمان رشدی انگلیسی-هندی ,ژولیا کریستوا بلغاری و گیورجی کنراد مجارستانی امضا شده است ..

امضا کنندگان ریشه بحران یورو را در نبود پروژه مشترک سیاسی ارزیابی نموده اند: " آیا خیال واهی نیست که واحد تک ارز چکیده شناور, که  نه وحدتی با چند اقتصاد دارد, نه با چند منابع و همگرائی مالیاتی نیز ندارد؟ آنها با بازجویی و اقامه کردن(دلیل آوردن)چنین نتیجه گیری نمودند :"بدون فدراسیون هیچ ارزی نیست که پایدار بمونه" و بدون وحدت سیاسی , "واحد پول فقط چند دهه دوام خواهد آورد",اما از بین خواهد رفت. "راه حل دیگری نمانده: یا وحدت سیاسی یا مرگ.مرگی که میتواند اشکال مختلف بخود بگیرد و چندین  دور بزند",اما "به یقین" خواهد بود.

**********************
سمیر امین


اقتصاددان مارکسیست (و مدیر "فوروم جهان سوم" در داکار-سنگال) نیز در مقاله ای
بغایت خواندنی, 14 صفحه ای, بنام
 انفجار از داخل سیستم اروپایی"(*)"
در مجله مانتلی ریویو (شماه4 در سپتامبر2012 ) , با بررسی سطوح مختلف رشد اقتصادی- سیاسی , ومقایسه آنها دربین
کشورهای اروپای شرقی و غربی و بحران عمیق سرمایه مونوپول, به جمعبندیهای مشابه با نویسندگان فوق الذکر میرسد.خواندن این مقاله را به خوانندگان گرامی توصیه میکنم.
 (*)Implosion of the European System~By Samir Amin
پیمان پایدار


درخت آنارشی

EL ÁRBOL DE LA ANARQUÍA

پیمان پایدار: ترجمه از

****************************

آنارشی یک سیستم فلسفی ست که شیوه تفکر و درکش از طبیعت با دیگر سیستم ها و
 سیاست ها متفاوت میباشد. چرا که از این دیدگاه در عمل چگونگی ارتباط برقرار کردن و نحوه استفاده از محیط زیست از اجرای آن مشتق میگردد .

La Anarquía es un sistema filosófico, que determina toda una forma de pensar y entender la naturaleza diferenciado del resto de sistemas y político, ya que de su puesta en práctica se derivan comportamientos que determinan cómo se interactúa y cómo se utiliza el entorno.

آنارشی بمانند یک درخت ریشه در زمین دارد . از طرفی رشدش رو به بالاست و سعی و کوشش اش در یافتن روشنائی عقلانی میباشد و از طرف دیگر رو به پائین در آبهای عمیق خواسته های( امیال) انسانی .

Como un árbol la anarquía se aferra al suelo del mundo intentando crecer hacia arriba buscando el sol de la razón y hacia abajo el agua profunda de los deseos humanos.

: آنارشی شامل مقولات ذیل میباشد

La anarquía dispone de:

ریشه هائی که از آن تغذیه میکند همانا

خود گردانی عمل مستقیم و کمک متقابل میباشند

Raíces que lo nutren: Autogestión, Acción Directa, Apoyo Mutuo, las tres Aes

ریشه ها دراعماق تغذیه می کنند، همانطوری که غیر از آن نمی شود، هم برای انسان و هم برای طبیعت، جهان ما. انسان یک موجود اجتماعی ست و می بایست در رابطه با دیگر انسانها و طبیعت باشد تا بلکه بقا و رشد یابد. اما در میان ارتباطات متعددی که دارد آنارشی بنیانش بر سه اصل ساده گذاشته شده است .

Las raíces se hunden para alimentarse, como no podían ser de otro modo, en el ser humano y la naturaleza, nuestro mundo. El hombre es un ser social y debe relacionarse con otros hombre y con la naturaleza para subsistir y desarrollarse. Pero dentro de la multitud de relaciones que existen la anarquía se basa en tres simples principios que la guían.

خود گردانی یا استقلال

که در راستای آن هر فرد به امیال و آرزوهای (اراده)

خویش واقف بوده و در مادیت بخشیدن به آن احاطه کامل دارد, همانطور که در کمک کردن به رفقایش و دریافت کمک از طرف آنها نیز هم . این اصل درتضاد میباشد با شیوه ارباب و رجوع گونه یا وابستگی که در آن یک فرد اراده فرد دیگری را میبایست پاسخگو باشد و مجبور به قبول کردن این امر که برخی چیزها غیرقابل دسترسی توسط شخص می باشند. یکی اختیاری ست, دیگری اجباری .

La autogestión o independencia, en el que la persona reconoce su propia voluntad y la realizarla por sí mismo, así como ayuda a sus compañeros a realizar las suyas aceptando también su ayuda. Este principio está en oposición al clientelismo o dependencia en la que una persona debe realizar la voluntad de otra persona y se ve obligado para obtener algo inaccesible por sí mismo. Lo uno es voluntario, lo otro es obligado.

همیشه توافق بین افراد وجود ندارد
عمل مستقیم
پیشنهاد بحث و گفتگو مستقیم فی ما بین افراد درگیر را در مورد اختلافات شان مطرح میکند . و حتا وقتی توافقی وجود نداشته باشد افراد مشابه و برابر هستند که درگیر مناقشه می شوند .

این در مخالفت با عمل غیر مستقیم یا معوق شده که در آن یک یا چند واسطه در مورد اختلافات حکمیت میدهند قرار دارد . وهنگامی که آن داوری مورد قبول واقع میشود پذیرفته است اتوریته اش را

 (قدرت) با بسیاری از مفاهیم,همانطور که استقرار قوانین, قضاوت و پلیس حکم میکند, با فساد و سئو استفاده ای که بدنبالش می آید. بدین خاطر است که ما آنارشیستها ضد اتوریته (قدرت) هستیم .

No siempre hay acuerdo entre las personas. La acción directa propone dialogo directo entre los afectados en los desacuerdos. Y aún cuando no existe el acuerdo son sus semejantes e iguales los que intervienen en la disputa. Esto se opone a la acción indirecta o diferida en que uno o más intermediarios arbitran las disputas. Y cuando se acepta el arbitraje se acepta su autoridad, con multitud de implicaciones, como es el establecimiento de leyes, jueces y policías, con la corrupción y abuso que esto implica. Por eso los anarquistas somos anti autoritarios.

کمک متقابل.

این واضح است که برای دستیابی توسعه درمحیطی اجتماعی و طبیعی مستلزم  برخی توافقات   میان افراد میباشیم .

. با اعتقاد راسخ و

راحتی عمل میکنیم برای آنکه افراد دیگر اهداف خود را تحقق بخشند همانطور که آنها متعهد می شوند در کمک کردن به ما برای تحقق اهدافمان ،میبایست عمل متقابل (معامله به مثل)باشد. این در مغایرت با تجارتی ست که در آن یک نفر تنها با پرداخت و یا تبادل به دریافت کالا ( یا سرویس)ی میشود, موسسه خیریه, که در آن یک فرد فقط کمک از قبل دهنده ای دریافت میکند که نیازی به داشتن ارائه اهداف مشترک ندارد و یا برده داری که به یک نفر حق زنده ماندن میدهد به شرطی که به اربابش خدمت کند و سرویس دهد.


Apoyo mutuo. Está claro que conseguir desarrollarse en un entorno social y natural

 requiere de algún acuerdo entre las personas. Por convicción y conveniencia se actúa para que los otros individuos cumplan sus objetivos así como ellos se comprometen a ayudar en la realización de los propios, debe ser recíproco. Esto se contrapone al comercio en el que una persona solo obtiene bienes si los paga o intercambia, a la caridad, en que una persona solo recibe ayuda a voluntad del dador sin necesidad de plantear objetivos comunes o a la esclavitud en la que se deja vivir a una persona a cambio de que esta proporcione servicios al amo.

بدنه ای که آنرا حفظ میکند و به آن نیرو میبخشد: انجمن و کلکتیو

Tronco que lo sostiene y da fuerza: Asamblea y Colectivo

از این سه رکن (اصل) بدنه مشترک سر میکشد, انجمن ها , که به آن کلکتیو و یا گروه نیز میگویند , که از افراد برابر تشکیل میشوند, به منظور تحقق بخشیدن به اهداف مشخص خود و این چنین اهداف کلکتیو (جمعی) را مشخص کردن


De estos tres principios surge el tronco común, las asociaciones, también llamados colectivos o grupos, formados por personas iguales, con el fin de cumplir sus objetivos particulares y definiendo así los objetivos colectivos.

با ایجاد محلی برای دیدار, بحث / گفتگو و تصمیم گیری بین اشخاصی برابر, به تشکیل انجمنها دست میزنند. در این انجمنها تصمیم گیری ها بصورت اقناعی و با توافق اکثریت صورت میگیرد, در تقابل با شوراهائی , که در آن تعدادی محدود افراد منتخب شده تصمیمها را می گیرند یا دفتر مرکزی که تنها توسط یک فرد است که تصمیمات گرفته میشود
Creando un punto de encuentro, debate y toma de decisiones entre personas iguales, se forman las asambleas. En ellas se toman acuerdos consensuados o por mayoría, en oposición a los consejos, en la que unos pocos escogidos toman acuerdos o las jefaturas en las que es solo una persona la que toma decisiones.



شاخه هائی که آنرا سازماندهی میکند : کمون, تعاونی وسندیکا
Ramas que lo organizan: Comuna, Cooperativa y Sindicato.
فدراسیون ها
Las Federaciones
از گروههائی که در انجمنها سازماندهی شده اند, کلکتیو ها و گروهها, تخصص گرائی سربلند میکند
De los grupos organizados en asambleas, los colectivos o grupos, surgen las especializaciones.
برای اینکه انسان زنده بماند نیاز به غذا, پوشاک وغیره دارد, که این مستلزم کار کردن میباشد.این کار میتواند برای فرد غریبه ای باشد,برای یک یا چند نفر(شرکت ,کمپانی و...مترجم) یا برای خودمان, بطور مستقل .
Para que el hombre viva necesita materiales del entorno, lo cual implica un trabajo. Este trabajo puede ser por cuenta ajena, trabajando para uno o más propietarios, o para sí mismos, trabajando por cuenta propia.
اگر برای خودمان کار میکنیم,بطور مستقل , به تشکیل تعاونی میبایست دست زد , به پیروی از اصول انجمنهای خودگردان
- Si se trabaja por cuenta propia, para sí mismos, se forman las cooperativas, siguiendo los principios asambleístas.
اگر برای یک یا چند نفر دیگر کار میکنیم میبایست برای حفاظت از منافع خود علیه استثمار دست به تشکیل سندیکا بزنیم. اهدافش همانا تسخیر محیط تولید و تعاونی کردنش میباشد
- Si se trabaja para uno o más amos el grupo que se une para protegerse de sus agresiones e intentos de explotación es denominado sindicato. Su objetivo es conquistar el medio de producción y cooperativizarlo.
کمون ها نام مصطلح(محاوره ای),سنتی ,گروه های تشکیل شده برای مدیریت مسکن ,محیط زندگی, وابسته بهم و لوازم میباشند


Las Comunas son el nombre coloquial, tradicional, de las agrupaciones formadas para la de gestión de las viviendas, el entorno habitable, de interrelación y suministros.
و وقتی نیرو,اراده و سازمان به اندازه کافی وجود دارند این گروهها بگونه اختیاری در فدراسیونهائی از گروههای مستقل(اوتونوم),انجمن وار, خودگردان , با همدردی/همبستگی بهم پیوسته و با عمل مستقیم به پیشباز مشکلاتشان رفته و در ضمن به اهداف مشترک نیز دست خواهند یافت .
 Y cuando la fuerza, la voluntad y la organización son suficientes los grupos se juntan voluntariamente en federaciones de grupos autónomos, asamblearios, auto gestionados, solidarios y que practican la acción directa para enfrentarse a sus problemas y conseguir entre todos sus comunes objetivos.
و ما؟ برگهائی هستیم که درخت با آن ها نفس میکشد
¿Y NOSOTROS? SOMOS LAS HOJAS POR LAS QUE EL ÁRBOL RESPIRA.
  آنارشی بی نظمی ست:   برای کسی که سازمانش ناشناخته است
La anarquía es desorden: para quien desconoce su organización.
  آنارشی هرج و مرج است
  
برای کسی که میخواهد خودش را بر دیگران تحمیل کند
La anarquía es caos: para quien quiere imponerse al resto de personas.

آنارشی خشونت است:
 برای کسی که امتیازاتش را در خطر میبیند
La anarquía es violencia: para quien ve amenazados sus privilegios.

آنارشی توازنی طبیعی ست(توام با هارمونی):
برای کسی که با اصولش زندگی میکند
La anarquía es la harmonía natural: para quien vive sus principios.

آنارشی مسئولیت هست:
  برای کسی که به افراد و پروژه هاشان متعهد است
La anarquía es responsabilidad: para quien se compromete con las personas y sus proyectos.
آنارشی آزادیست:
برای کسی که برفقایش احترام میگذارد
La anarquía es libertad: para quien respeta a sus compañeros.
******************************
متن:
 از یک محفل آنارشیستی رفقای شیلیائی
Texto : de una Colectiva Anarquista Chileno

1.“There is no flag large enough to cover the shame
of killing innocent people.”
 .“هیچ پرچمی به اندازه کافی بزرگ برای پوشش شرم 
از کشتار مردم بی گناه وجود نداره "
 Howard Zinn
 هاوارد زین
**********
2.“There are causes worth dying for, but none
worth killing for.”
.“آرمانهائی وجود دارن که ارزش مردن هست واسشون , اما
هیچ کدام ارزش کشتن ندارن"
  Albert Camus
آلبر کامو
************
3.“When the rich wage war it's the poor who die.”
وقتی پولدارها جنگ راه می ندازن این فقران که  کشته میشن
 Jean-Paul Sartre, Le Diable Et Le Bon Dieu
ژان پل سارتر, کتاب شیطان و خدای خوب

اما گلدمن میگه: " مردم فقط به همون اندازه آزادی دارن که  هوش خواستنش رو و شهامت گرفتنش رو"
“People have only as much liberty as they have the intelligence to want and the courage to take.”
 Emma Goldman

سخنرانی محشر نماینده
An ingenious example of speech and politics occurred recently in the United Nations Assembly and made the world community smile.فلسطین در سازمان ملل

از این سخنرانی چندین سال میگذره و این متن خاک خورده رو از آرشیوم بیرون کشیدم و در اینجا واستون میزارم بخونید تا خنده روز شنبه تونو کرده باشید.از قدیم گفته اند ~ خنده بر هر د رد بی درمان دواست !!  
 پیمان پایدار
The Palestinian Representative's Speech at the UN
Description: image001507.jpg
قبل از سخنانم میخوام داستانی راجب موسی واستون بگم.وقتی او با عصاش به سنگ آب را جاری کرد, با خودش فکر کرد,چه موقعیتی خوبی  هست واسه  آبتنی کردن !...
'Before beginning my talk I want to tell you something about Moses. When he struck the rock and it brought forth water, he thought, 'What a good opportunity to have a bath!'
لباساشو در آورد , بغل سنگی گذاشت و رفت تو آب.وقتی از آب دراومد دید لباساش نیست.
یک اسرائیلی دزدیده بودش
He removed his clothes, put them aside on the rock and entered the water.
When he got out and wanted to dress, his clothes had vanished.
An Israeli had stolen them.'
نماینده اسرائیل از جاش بلند میشه و با اعتراض داد میزنه ," چی داری میگی اسرائیلی ها اونوقع اونجا نبودن"!!
The Israeli representative jumped up furiously and shouted, 'What are you talking about? The Israelis weren't there then.'
نماینده فلسطین لبخندی به لب میاره و میگه
حالا که این موضوع روشن شد ,میتونم سخنرانی مو شروع کنم .
The Palestinian representative smiled and said:
'And now that we have made that clear, I will begin my speech.'

باکونین, نیچه و فروید‎
1.“If God really existed, it would be necessary to abolish Him.”
اگر خدا  واقعا وجود میداشت,لازم میبود ملغایش کرد 
 ― Mikhail Bakunin
 *********
2.“After coming into contact with a religious man I always feel I must wash
my hands.”
هر وقت تماسی با مردی مذهبی میگیرم همیشه احساس میکنم باید دستامو بشورم

― Friedrich Nietzsche
**********
3.“Religion is an illusion and it derives its strength from the fact that it falls in with our instinctual desires.”

"دین (و مذهب) توهم است و قدرتش از این واقعیت نشات میگیرد  

 که با امیال غریزی ما همسوئی دارد"

 Sigmund Freud

در جستجوی آنارشی 

La muerte me dice que me ama, ,مرگ بمن میگه که عاشقمه
porque sabe que estoy vivo واسه اینه که میدونه من زنده ام
y que somos puros los que no tenemos amo.و ماهائی که رئیس و رهبر نداریم افراد صاف و صادقی (خالصی) هستیم.
La muerte se me acerca, me hace guiño,مرگ میاد نزدیک , بمن اشاره میکنه 
abre sus piernas y me suplica que la penetre,پاهاشو وا میکنه و از من تقاضا میکنه که دخول کنم, 
porque dice que quiere mi esenciaمیگه واسه اینکه ذات منو میخواد
porque NO tengo Amo ni Dios ni Patriaچرا که من نه رئیس دارم نه خدا و نه کشور
 y porque la muerte cree en la Anarquìa.و واسه اینکه مرگ به آنارشی معتقده  
Porque la beso y bebió de mi sangre en mi boca. چراکه لبان منو بوسید و از خون من در دهانم آشامید 

Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه!!

Y mis acciones al dormir و اعمال (کردارهای) من در وقت خواب
se encaminan en que mañana al despertar, در مسیر خود وقتی که بیدارمیشم صبح فردا
romperé con la rutina y en la acción individual با یکنواختی وداع خواهم کرد و درعملی فردی 
con el pecho como piedra,با سینه ای همچون سنگ
hinchado por la destrucción de ésta y de cualquier sociedad...
برای نابودی این و هر دنیائی دیگر مصمم خواهم بود
Hazme un favor: procura que viva la Anarquía!!بمن یه لطف بکن: کاری کن که آنارشی پابرجا بمونه



 Mauricio Morales
ترجمه از: پیمان پایدار
در ضمن
تیتر از منست


Piotr Kropotkin
"خیلی ساده است درک اینکه, بدون احترام ,همدردی(همدلی) و  کمک متقابل , گونه بشر به انحطاط میرود. اما این برای طبقه حاکم مهم نیست و کل علمی کاذب (قلابی) همتراز می سازد تا غیر از این را به اثبات برساند ".
پیتر گروپوتکین
ترجمه از ~ پیمان پایدار 



"Se comprende facilmente que,sin respeto ,simpatia ni apoyo mutuo,la especie degenera.Pero eso no importa a la clase directiva e inventa toda una ciencia falsa par probar lo contrario".
Piotr Kropotkin

Rudolf Rocker  y el estadoدولت, دستگاه سیاسی توام با خشونت اقلیت ممتاز جامعه , ماموریتش همانا  به زیر یوغ طبقاتی نگاهداشتن توده ها ی استثمار شده در رکاب معنویست , دشمن خونین تمامی روابط طبیعی فی ما بین افراد و آنی که همیشه به دنبال این خواهد بود که چنین روابطی با مداخله نمایندگان رسمی او حکم تائید بگیرند. خود را صاحب اختیار بشریت میداند و نمیتواند اجازه دهد که عناصر خارجی در حرفه اش دخالت کنند ".  

آنارکو سندیکالیست آلمانی
 رودلف راکر
(Alemania/German25 Marzo 1873 - 19 de Septiembre de 1958)
ترجمه از اسپانیائی: پیمان پایدار
“El Estado, el aparato político de violencia de la minoría privilegiada de la sociedad, cuya misión es la de uncir a la gran masa al yugo de la explotación patronal y al tutelaje espiritual, es el enemigo más encarnizado de todas las relaciones naturales de los hombres y el que siempre tratará de que tales relaciones se verifiquen solamente con la intervención de sus representantes oficiales. Se considera dueño de la humanidad y no puede permitir que elementos extraños se entrometan en su profesión.
Rudolf Rocker

"با تعریف خودش, فرد آنارشیست انسانی ست آزاد, کسی که رئیس/ رهبری برسمیت نمیشناسد . ایده هایش زائده عقلانیتش میباشند; خواست قلبی خودش, زاده شده درکش از اوضاع و احوال, تمرکزش به سمت هدفی واضح تعریف میشود ; اعمالش تحقق مستقیم فکر شخصی خودش میباشند."


الیسئو رکلو
(15 March 1830,France- 4 July 1905 Belguim)
جغرافیادان آنارشیست متبحر فرانسوی وعضو اولین انترناسیونال کارگری
 
ترجمه از پیمان پایدار
“Por su misma definición, el anarquista es el hombre libre, el que no admite amo. Las ideas que él profesa son hijas de su razonamiento; su voluntad, nacida de la comprensión de las cosas, se concentra hacia un fin claramente definido; sus actos son la realización directa de su pensamiento personal.”
Eliseo Reclus

سخنرانی رفیق خوزه بوئناونتورا دوروتی
José Buenaventura Durruti
برای ستونش در بوخه ره لوز
la Columna en Bujaraloz
در اواخر ماه ژوئیه و اوایل ماه اوت 1936
ترجمه از ~ پیمان پایدار
********************************* 
"دوستان,هیچکس به این ستون اجباری نیامده. تک تک شما
"Amigos, nadie ha venido a esta Columna forzado. Es cada uno
آزادانه سرنوشت خود را رقم زده اید و, 
 de vosotros que habéis elegido libremente vuestra suerte, y la
   سرنوشت اولین ستون سی ان ت و اف ای آ خیلی ناخوش آیند است .
suerte de la primera columna de la CNT y de la FAI es muy
گارسیا اولیور از رادیو بارسلونا اعلام کرد :
 ingrata. García Oliver lo anunció por radio en Barcelona:
ما بسمت آراگون برای تسخیر زاراکوزا حرکت میکنیم  یا جانمان را در راهش 
salíamos para Aragón a conquistar Zaragoza o dejar la vida en el
میدهیم . من همین رو تکرار میکنم : قبل از اینکه عقب نشینی کنیم, میبایست بمیریم.
intento. Yo repito la misma cosa: antes que retroceder, hay que
 زاراکوزا در دست فاشیستهاست , و در آنجا
morir. Zaragoza está en manos de los fascistas, y allí se
 صدها, هزاران کارگر زیر تهدید اسلحه های دشمن قرار دارند , 
encuentran centenares, miles de obreros bajo la amenaza de los
که هر آن میتوانند شلیک شوند و باعث مرگ برادرانمان گردند
fusiles, que pueden dispararse a cada instante ocasionando la
چرا ما از بارسلونا خارج شدیم, غیر از اینه که برای آزاد سازیش ?!
muerte de nuestros hermanos. ¡¿ Para qué hemos salido de
آنها منتظر ما هستند, و ما 
Barcelona, sino es para liberarles?! Ellos nos esperan y nosotros,
   .در اولین حمله دشمن, فرار را بر قرار ترجیح دادیم
ante el primer ataque enemigo, echamos a correr. ¡Hermosa
شیوه زیبائی برای نشان دادن شهامت آنارشیستها به جهانیان و رفقایمان
manera de mostrar al mundo y a nuestros compañeros el coraje
 که از دیدن سه هواپیما پر از ترس شدند !
de los anarquistas que se llenan de miedo ante tres aviones!
بورژوازی بما اجازه نخواهد داد که کمونیسم آزادیخواهانه مان را برقرار سازیم
 
La burguesía no nos permitirá implantar el comunismo libertario
فقط واسه اینکه خواست قلبیمان است. بورژوازی مقاومت خواهد کرد
simplemente porque ése es nuestro deseo. La burguesía resistirá
واسه اینکه اونها از منافعشان و امتیازاتشان دفاع میکنند.  تنها
porque ella defiende sus intereses y sus privilegios. El único
راهی که ما برای برپائی کمونیسم آزادیخواهانه داریم
medio que tenemos nosotros para implantar el comunismo
نابودی بورژوازی میباشد. راه تحقق ایده آل ما حتمی ست ,
libertario es destruyendo la burguesía. El camino de nuestro ideal
اما میبایست با شهامت بدنبالش باشیم . دهقانهائی که
es seguro, pero hay que seguirlo con coraje. Esos campesinos que
  پشت سر خود جا گذاشتیم , آنها شروع کردند تئوریهای ما را
hemos dejado tras nosotros, y que han comenzado a poner en
  به عمل گذاشتن, و آنرا با برداشتن اسلحه ما
 práctica nuestras teorías, lo han hecho tomando nuestros fusiles
بعنوان تضمین محصولشان انجام دادن . اگر ما جاده را برای دشمن
como garantía de su cosecha. Si dejamos el camino libre al
خالی کنیم , این بدین معنی میماند که طرح های ابتکاری برگرفته شده توسط
enemigo, eso quiere decir que esas iniciativas tomadas por los
کشاورزان غیر قابل استفاده هستند, و حتی بدتر از آن, فاتحان
campesinos son inútiles, y lo que es peor aún, los vencedores les
بی باکی آنها را باکشتنشان پاسخ میدهند. این است مفهوم مبارزه ما و نه چیز دیگری .
harán pagar su audacia asesinándoles. Es éste y no otro el
 مبارزه ناخوش آیندی که شبیه هیچکدام
sentido de nuestro combate. Lucha ingrata que no se parece a
از آنهائی که تا کنون روبرو شده ایم نبوده . اتفاقی که
ninguna de las que hemos librado hasta ahora. Lo que ha pasado
  امروزافتاده چیزی بیش ازیک هشدار ساده نیست. حالا مبارزه
hoy no es nada más que una simple advertencia. Ahora la lucha
در حقیقت آغاز خواهد شد. بما چندین تن گلوله ارسال داشتند 
va a empezar de verdad. Nos enviarán toneladas de metralla y
و ما میبایستی از خود با نارنجک دستی و حتی چاقو دفاع کنیم .
tendremos que defendemos con bombas de mano y hasta con
همینقدر که دشمن حس کنه محاصره شده   
cuchillos. A medida que el enemigo se sienta cercado nos
 ما را گاز خواهد گرفت مثل جانوری که در تنگنا باشه ,و سخت گاز خواهد گرفت .
morderá como una bestia acorralada ,y morderá duramente. Pero
اما هنوز به این حد نرسیده , و حالا سعی میکند زیر وزن
aún no ha llegado a ese punto, y ahora se bate para no caer bajo
سلاح های ما سقوط نکند . تازه بیشتر هم هست, او(منظور فرانکو هست-مترجم )از حمایت
el peso de nuestras armas. Y es más, él cuenta con el apoyo de
  آلمان و ایتالیا برخوردار است, و ما فقط به ایده آلهایمان ,
Alemania y de Italia, y nosotros contamos nada más que con la fe
ایمان داریم , اما در برابر این ایمان تمام دندان های
en nuestro ideal, pero contra esa fe se han quebrado los dientes
سرکوب شکسته شده. و امروز نیز میبایست دندان فاشیسم را هم شکست .
todas las represiones.Y hoy se los tiene que quebrar también el
ما پیروزی ای که در بارسلونا بدست آمد را بنفع خود حساب میکنیم ,
fascismo. Nosotros contamos a nuestro favor la victoria que



و میبایست از این امتیاز بسرعت استفاده کنیم ,

hemos conseguido en Barcelona, y debemos aprovechar con
, چرا که اگر استفاده نکنیم , دشمن
rapidez esa ventaja, porque si no la aprovechamos, el enemigo,
با کمکهای دریافتی از آلمانی ها و ایتالیائی ها , از ما قوی تر
abastecido por los alemanes e italianos, será más fuerte que
خواهد شد و بر ما قانون سخت پیروزی را تحمیل خواهد کرد
nosotros y nos impondrá la dura ley del vencido.
 
پیروزی ما بستگی به سرعت عمل مان خواهد داشت. هر چند
 Nuestra victoria depende de la rapidez de nuestra acción. Cuanto
زودتر حمله کنیم , شانس بیشتری برای پیروزی داریم . 
más pronto ataquemos, más posibilidades tenemos de triunfo.
 , تا این لحظه, پیروزی با ما بوده, اما مستحکم نخواهد  شد
Hasta este momento, la victoria está de nuestro lado, pero no será
 اگر بلافاصله زارکوزا را تصرف نکنیم... فردا
consolidada si no tomamos inmediatamente Zaragoza... Mañana
 مساله امروز را نمیتوانیم تکرار کنیم. در صفوف سی ان ت و ا ف ای آ  
no puede repetirse lo de hoy. En las filas de la CNT y de la FAI
ترسو وجود ندارد . ما درمیان خود کسی که با اولین شلیک بترسد را نمیخواهیم ...
no hay cobardes. No queremos entre nosotros gente que se asusta
ante los primeros disparos...
 

من از آنهائی که امروز فرار کردند و از پیشرفت ستون جلوگیری نمودند ,
 A los que han corrido hoy, impidiendo a la Columna avanzar, yo

تقاضا میکنم از خود شجاعت نشان داده و اسلحه شان را زمین بگذارند
les pido que tengan el coraje de dejar caer el fusil para que sea
 تا بلکه توسط دست محکم دیگری قاپیده شود....کسانی که در مبارزه مانده ایم
empuñado por otra mano más firme... Los que quedemos
به راهمان ادامه خواهیم داد . زاراکوزا را تصرف خواهیم کرد ,
proseguiremos nuestra marcha. Conquistaremos Zaragoza,
کارگران پمپلونا را آزاد خواهیم کرد , و در همبستگی با کارگران
libertaremos a los trabajadores de Pamplona, y nos daremos la
   معدن آستوریاس به پیروزی دست خواهیم یافت ,
mano con nuestros compañeros mineros de Asturias y
به کشورمان جهانی نوین ارائه خواهیم داد . و به آنهائی که
venceremos, dando a nuestro país un nuevo mundo. Y a los que
بر میگردند,در پی این نبرد ها ,تقاضا میکنم در مورد
vuelvan, después de estos combates, yo les pido que no digan a
اتفاقات امروز چیزی نگوئید ...چرا که برای ما شرم آورست ." 
nadie lo que ha ocurrido hoy... porque nos llena de vergüenza".
*******************************
José Buenaventura Durruti.
14 de julio de 1896 – 20 de noviembre de 1936
A los integrantes de la Columna Durruti en Bujaraloz, finales de
قبل از عقب گرد
julio, principios de agosto de 1936, ante la reciente retirada
 بی نظم در پی اولین تلاش برای تسخیر و بدست گرفتن پینیا دل اب رو
desorganizada tras las primeros intentos de tomar Pina del Ebro y
و اوسه را
Osera, a partir del 27 de julio de 1936.