۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه

صدای آمریکا: بحث بهرام مشیری علیه آخوند بی سر و پا: حسن فرشتیان و دفاع او از قرآن آشغال / کثیف و اسلام ناب محمدی

۱۳۹۳ تیر ۲۰, جمعه

درد جامعه از زبان فریدون و فروغ فرخزاد
***************
درد ما مردمیست که قبل از نگاه کردن به خود
می خواهند کشورشان را تغییر دهند
مردمی که همه می نالند ...

ولی خودشان را نمی بینند
درد ما مردم است
آدم هاست
همین خودمان ها..!!

( فریدون فرخزاد )


 =========

تن های هرزه را سنگسار می کنند
غافل از اینکه شهر پر از فاحشه های مغزی است
و کسی نمی داند مغز های هرزه
ویرانگرند تا تن های هرزه ..!!

(فروغ فرخ زاد)

۱۳۹۳ تیر ۱۹, پنجشنبه

تحقيقات جديد ارتباط بين تغييرات زيست محيطی و سازگاری فرگشتی هومو (انسان) را آشکار می کنند.

گاه شمار منشأ انسان بازنگری می شود: تحقيقات جديد ارتباط بين تغييرات زيست محيطی و سازگاری فرگشتی هومو (انسان) را آشکار می کنند.
برگردان: سپنتا / ویرایش : شکاک منطق
برگرفته شده از صفحه: کانون اگنوستیک ها و آتئیستهای ایران 
********************
 
برای مدت ها تصور می شد بيشتر خصوصيات منحصر به فرد انسان از سرده هومو در ١.٨ تا ٢.٤ ميليون سال پيش در آفريقا منشأ گرفته اند (سرده: یکی از طبقه بندی های جانوران است مانند گونه و رده و دامنه و...).
 
اگرچه برای چندين دهه دانشمندان اين خصوصيات را شناسايی کرده بودند، اما اکنون در حال بازنگری فاکتورهای فرگشتی (تکاملی) هستند که اين خصوصيات را به پيش برده اند.
 
مغز بزرگ، پاهای بلند، توانايی ساخت ابزار و دوره های بلوغ ديررس، همگی اينها تصور می شود با هم در شروع دودمان هومو (انسان) همزمان با گسترش علفزارهای آفريقا و سردتر و خشک تر شدن آب و هوای زمين فرگشت يافته باشد. با اين حال، شواهد جديد آب و هوايی و سنگواره ای (فسيلی) تحليل شده توسط تيمی از محققان، از جمله ريچارد پاتس، سوزان آنتون، پروفسور انسان شناسی در دانشگاه نيويورک و ليلی آيلو، رئيس بنياد تحقيقات انسان شناسی ورنر- گرن، نشان می دهد که اين ويژگی ها به صورت يک بستهء کامل به وجود نيامده اند، بلکه چندين عنصر کليدی که زمانی تصور می شد سردهء هومو را تعريف می کند، مدت ها قبل در نياکان آنها، يعنی استرالوپيتکوس ها بين ٣ و ٤ ميليون سال پيش فرگشت یافته بوده است، در حالی که بقيهء خصوصيات بعدها به وجود آمدند.
 
رويکرد نوآورانهء تيم تحقيقاتی شامل يکی کردن اطلاعات آب و هوايی دوران ماقبل تاريخ، فسيل های جديد و درک سرده هومو، بقايای باستانی و مطالعات بيولوژيکی در طيف وسيعی از پستانداران (از جمله انسان) بود. ترکيب اين داده ها دانشمندان را به اين نتيجه رساند که توانايی انسان های اوليه برای سازش با شرايط متغير در نهايت گونه های اوليه از سرده هومو را قادر ساخت تا متنوع شده، بقای خود را حفظ کنند و در ١.٨٥ ميليون سال پيش شروع به گسترش از آفريقا تا اوراسيا نمايند.
پاتس، چارچوب آب و هوايی جديدی را برای فرگشت انسان در شرق آفريقا توسعه داد که بيشتر دورهء زمانی از ٢.٥ تا ١.٥ ميليون سال پيش را در بر می گيرد، زمانی که ناپايداری های پر قدرت آب و هوايی و تغيرات شديد ساليانه بين فصل های مرطوب و خشک به وقوع می پيوست. اين چارچوب، که بر اساس چرخه های نجومی زمين تنظيم شد، و مبنايی را برای يافته های کليدی اين مقاله فراهم آورد، نشان می دهد که چندين گونهء همزيست از هومو که منطقهء جغرافيايی آنها با هم همپوشانی داشت در محيطی با آب و هوای به شدت متغير همزمان با هم ظاهر شده بودند.
 
پاتس، مسئول موزهء انسان شناسی و مدير برنامهء منشأ انسان در موزهء ملی تاريخ طبيعی اسميتسونيان مي گويد: "شرايط آب و هوايی متغير ريشهء قابليت انعطاف پذيری انسان در نياکان ما بود. سرگذشت فرگشت انسان اهميت سازگاری با محيط زيست متغير را خاطر نشان می کند. مانند سازگاری با هر محيطی را که موفقيت اوليهء سردهء هومو مديون آن بوده است."
 
تيم تحقيقاتي همهء مدارک فسيلی مربوط به منشأ هومو (انسان) را مورد بازبينی قرار دادند تا دريابند سرده انسان چگونه فرگشت يافته است. برای مثال ٥ جمجمه مربوط به ١.٨ ميليون سال قبل که از منطقهء دمانيسی، در جمهوری گرجستان پيدا شده بود، خصوصياتی که در هوموارکتوس آفريقايی ديده می شود را نشان داد اما با خصوصيات تعريف شدهء ديگر گونه های هومو اوليه که فقط در آفريقا بودند، تفاوت داشت.
 
اخيرا اسکلت های پيدا شده از استرالوپيتکوس سديبا (با سن حدود ١.٩٨ ميليون سال) در مالاپا، آفريقای جنوبی نيز برخی خصوصيات انسان مانند، در دندان ها و دست ها را نشان می دهد، در حالی که ويژگی های گونه های دیگر هومو غير از انسان هموساپین در جمجمه و پاها به وضوح مشخص است. مقايسهء اين سنگواره ها با ذخيرهء فسيلی غنی در شرق آفريقا نشان می دهد که گوناگونی اوليهء سرده هومو در واقع دوره ای از آزمايش های ريخت شناختی بود. چندين گونه از هومو (انسان) همزمان در کنار هم زندگی می کردند.
 
می توانيم بگوييم گونه ها در آن زمان نه بر اساس اندازه، بلکه بر مبنای تفاوت در شکل جمجمه، بخصوص شکل صورت و فک ها از هم متمايز مي شدند. تفاوت در جمجمه باعث می شد هر کدام از آنها محيطی را برای خود اختصاص دهند. هر کدام استراتژی اندکي متفاوت از ديگری برای بقا به کار می گرفت.
 
نه تنها همهء گونه های هومو، بدن، مغز و دندان هايی مشترک داشتند، بلکه مغزهای بزرگتری نيز نسبت به نياکان محتمل خود، يعني استرالوپيتکوس ها داشتند. بر اساس مطالعهء انجام شده، اين تفاوت ها و تشابهات نشان می دهند که مجموعهء خصوصيات انسان نه به طور همزمان با هم، بلکه به طور جداگانه و در زمان های مختلفی در گذشته فرگشت يافته اند.
 
علاوه بر مطالعهء آب و هوا و داده های فسيلی، تيم پژوهشی به بازبينی مدارکی از ابزارهای سنگی باستانی، ايزوتوپ های يافت شده در دندان ها و نشانه های پيدا شده بر روی استخوان های حيوانات شرق آفريقا نيز پرداخته اند.
 
در مجموع، اين داده ها نشان می دهند که گونه های هومو اوليه نسبت به ديگر گونه ها انعطاف پذيری بيشتری در انتخاب رژيم غذايی خود داشته اند. رژيم غذايي انعطاف پذير آنها حتی شامل گوشت می شده و استفاده از ابزارهای سنگی ساخت خود که به آنها برای یافتن و تهیه خوراک روزانه کمک شایانی می کرد به نياکان ما اجازه می داد از طيف متنوعی از منابع بهره برداری کنند.
 
دانشمندان نتيجه گرفتند که اين انعطاف پذيری احتمالا توانايی انسان را برای سازگاری موفق با محيط زيست ناپايدار توسعه داده و به پراکنده شدن آنها از آفريقا کمک نموده است. اين انعطاف پذيری امروزه نيز به عنوان يک شاخص در زيست شناسی انسانی ادامه دارد، و در نهايت همين بود که توانايی انسان را برای ساکن شدن در سراسر جهان پی ريزی نمود.
 
تحقيقات آينده بر روی سنگواره ها (فسيل ها) و يافته های باستان شناسی باید توجه خود را بر شناسايی سازگاری های خاصی متمرکز کنند که نخستين بار در هومو اوليه ريشه گرفته بود، که می تواند در نتيجه درک عميق تری از فرگشت نسان به دست دهد.
 
توضيح عکس: اين جمجمه های فسيلی، نشان دهندهء هوموهای ماقبل ارکتوس و هوموارکتوس هستند، که خصوصيات متنوع را نمايش داده و نشان می دهند که گوناگونی اوليهء سرده انسان در واقع دوره ای از آزمايش های ريخت شناختی بود. در جولای ٢٠١٤ ديرينه انسان شناس اسميتسونيان، ريچارد پاتس و تيم تحقيقاتی او داده های علمی جديد را تحليل کرده و به اين نتيجه رسيدند که توانايی انسان های نخستین برای سازگاری با شرايط متغير در نهايت گونه های اوليهء هومو را قادر ساخت تا متنوع شده، بقای خود را تضمين کنند و شروع به گسترش از آفریقا تا اوراسیا در ١.٨٥ میلیون سال پیش نمایند.
بن مایه: http://www.sciencedaily.com/releases/2014/07/140703142346.htm

 · 

۱۳۹۳ تیر ۱۸, چهارشنبه

کتاب: نقل قولهائی از آنارشیست ها


Quotation from Anarchists



ویراستار:پل برمن

Edited by: Paul Berman

By Praeger Publisher,Inc 1972

 
***************

ترجمه از : پیمان پایدار

 *************************
مقدمه مترجم:

این کتاب شامل 220 صفحه میباشد.24 صفحه مقدمه ویراستار را در این مرحله از ترجمه فاکتور میگیرم. در آینده اگرعمر کفاف داد و وقتی بود, چرا که مطالب آنارشیستی برای ترجمه فوق العاده زیاد موجود میباشد , تمام و کمال آنرا بشکل پی. دی. اف در خدمت علاقمندان قرار خواهم داد.
                                                      
 لیست فصلهای کتاب
Editors' Introduction مقدمه ویراستار/ ص: 3
What Is Anarchism?آنارشیسم چیست /ص: 27
Smash The state  ateداغان کردن دولت/ص: 36
سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست"/ ص: 78 
" Capitalism is the greatest crime of all"
Abolish Godملغی کردن خدا / ص:87
Revolutionانقلاب/ص:93
The Anarchistsآنارشیستها/ ص:127
Who makes the revolution? چه کسانی انقلاب میکنند/ ص:147
Anarchyآنارشی /ص:160
     Biographical Notesنوت های بیوگرافیک/ص:213
Books on Anarchismکتابهائی در مورد آنارشیسم /ص:217
 
 **************************************
فصل دوم : داغان کردن دولت
Smash The state 
قسمت سی ونهم
*******************************
برای قسمتهای اول تا دوازدهم  به
8م, 10م, 12م ,14م , 16م , 18 م, 20م , 22م , 24م, 26 م , 28م و 30م آوریل 2014
برای قسمتهای سیزدهم تا بیستم و پنجم به
 2م , 4م  ,6م , 9م , 12 , 14م , 17م  , 19م , 22م , 24م  ,26م , 28  و 31 م ماه می 2014 
برای قسمتهای 26م , 27م  , 28م , 29  , 30م  ,31م , 32م ,33م , 34م و 35م به
2م , 4م , 7م , 9م,  13م ,16م , 20م , 23م , 25م و30م ماه ژوئن 2014 رجوع کنید
برای قسمتهای 36م , 37م و 38م به
اول , 3م  و 7م ماه ژولای رجوع کنید


******************************

"بین سیاست مارکسیستی و سیاست بیسمارکی، بدون شک تفاوتی بسیار قابل محسوس میباشد ,اما بین مارکسیست ها و خودمان، پرتگاه وجود دارد. آنها دولت گرا هستند ، ما تماما آنارشیست هستیم."
 
 
میخائیل باکونین, نامه به (نشریه)آزادی , اكتبر, 1872
 Michael Bakunin ,letter to La Liberte ,October ,1872
********************
 

"ما نیزبه کمونیسم, به عنوان کامل ترین دستاورد همبستگی انسان, اشتیاق داریم , اما میبایست کمونیسم آنارشیستی باشد- به بیان دیگر, بگونه آزادانه متمایل و پذیرفته شده باشند، و به معنای آن که آزادی همه تضمین شده و گسترش یابد; به این دلایل  است که ما معتقدیم کمونيسم دولتی, که اقتدارگرایانه و تحمیل شده میباشد, متنفرترین استبدادی است که تا کنون بشریت را مبتلا نموده ,عذاب داده و معلول گردانیده است."
اریکو مالاتستا, انسانیت نوین , 31 اوت / اگوست, 1921
Errio Malatesta, Umanita Nova , August 31, 1921
 
******************
 

"هر چند که ما از دروغ دموکراتیک بسیارمتنفر هستیم,  که به نام"مردم" و به نفع منافع یک طبقه به مردم ستم میکند, ما حتی بیشتر متنفر هستیم ،اگر چنین چیزی ممکن باشد,از دیکتاتوری که, به نام"پرولتاريا"، همه قدرت و زندگی کارگران را به دست موجودات به اصطلاح حزب کمونیست قرار میدهد، که قدرت خود را جاودانه کرده ودست آخر به بازسازی سیستم سرمایه داری برای منافع خود اقدام مینمایند."

اریکو مالاتستا, انسانیت نوین , 31 اوت / اگوست, 1921
Errio Malatesta, Umanita Nova , August 31, 1921
 
 
 
 
 
 

 

مغز انسان به اندازه یک توپ تنیس کوچک‌تر شده است
 
برگرفته شده از : کانون اگنوستیک ها و آتئیستهای ایران
****************
دانشمندان دریافتند که مغز انسان در طول ۲۰ هزار سال گذشته کوچک‌تر شده و ما احتمالا در اثر اهلی شدن، حجمی از نورون‌های مغزمان به اندازه یک توپ تنیس را از دست داده‌ایم [که این خود نشانه ای دیگر از شواهد علمی فرگشت و البته رد خلقت گرایی است].
 
بر اساس سوابق فسیلی، در پایان آخرین عصر یخی در ٢٠ هزار سال قبل، مغز یک متوسط ١٥٠٠ سانتی‌متر مکعب بوده است.
...
اکنون این حجم ١٣٥٠ سانتی‌متر مکعب است، به این معنی که تقریبا به اندازه یک توپ تنیس از حجم نورون‌های مغز از بین رفته است.
روانشناسان دانشگاه بریستول به مقایسه کاهش اندازه مغز انسان با اختلافات بین مغز حیوانات وحشی و همتایان بومی آنها پرداختند.
 
کاهش ١٠ درصدی اندازه مغز ممکن است با تغییر شیوه زندگی انسان‌ها از شکارچی-جمع‌آوری کننده به جوامع کشاورزی مرتبط بوده که در آن مهارت‌های اجتماعی احتمالا به لحاظ تناسب اندام تکاملی اغلب از پرخاشگری پیشی گرفته است.
به گفته دانشمندان اگر پرخاشگری در اینجا انتخاب می‌شد، ممکن بود به کاهش تستوسترون و دیگر هورمون‌های تنظیم‌کننده رشد منجر شود.
 
فرآیند مشابهی در پرورش حیوانات وحشی به شکل حیوانات اهلی صورت می‌گیرد. به گفته محققان، همه حیواناتی که اهلی شده‌اند، مغز آنها کوچک‌تر شده است.
منبع: ایسنا / فرستنده: حمید رضا
 
‎مغز انسان به اندازه یک توپ تنیس کوچک‌تر شده است

دانشمندان دریافتند که مغز انسان در طول ۲۰ هزار سال گذشته کوچک‌تر شده و ما احتمالا در اثر اهلی شدن، حجمی از نورون‌های مغزمان به اندازه یک توپ تنیس را از دست داده‌ایم [که این خود نشانه ای دیگر از شواهد علمی فرگشت و البته رد خلقت گرایی است]. 

بر اساس سوابق فسیلی، در پایان آخرین عصر یخی در ٢٠ هزار سال قبل، مغز یک مرد متوسط ١٥٠٠ سانتی‌متر مکعب بوده است.

اکنون این حجم ١٣٥٠ سانتی‌متر مکعب است، به این معنی که تقریبا به اندازه یک توپ تنیس از حجم نورون‌های مغز از بین رفته است.

روانشناسان دانشگاه بریستول به مقایسه کاهش اندازه مغز انسان با اختلافات بین مغز حیوانات وحشی و همتایان بومی آنها پرداختند.

کاهش ١٠ درصدی اندازه مغز ممکن است با تغییر شیوه زندگی انسان‌ها از شکارچی-جمع‌آوری کننده به جوامع کشاورزی مرتبط بوده که در آن مهارت‌های اجتماعی احتمالا به لحاظ تناسب اندام تکاملی اغلب از پرخاشگری پیشی گرفته است.

به گفته دانشمندان اگر پرخاشگری در اینجا انتخاب می‌شد، ممکن بود به کاهش تستوسترون و دیگر هورمون‌های تنظیم‌کننده رشد منجر شود.

فرآیند مشابهی در پرورش حیوانات وحشی به شکل حیوانات اهلی صورت می‌گیرد. به گفته محققان، همه حیواناتی که اهلی شده‌اند، مغز آنها کوچک‌تر شده است.

منبع: ایسنا / فرستنده: حمید رضا‎

۱۳۹۳ تیر ۱۷, سه‌شنبه

ژنتیک مادر می تواند پسر هم سکس گرا تولید کند!
 
بر اساس یک مطالعه جدید، چینش ژن های یک مادر می تواند بر گرایش جنسی پسرش تاثیر بگذارد.این تحقیق به اثبات یک دهه مناقشه بر سر احتمال ژنتیکی بودن هم سکس گرایی کمک می کند.
 
X و Y:
...
کروموزوم ها ملکول های رشته مانند بزرگی هستند که یک دستور العمل ژنتیکی ارگانیسم را شامل می شوند. انسان 23 جفت کروموزوم دارد. کروموزوم X یکی از همان دو کروموزوم جنسیت در پستانداران است؛ و دیگری Y است. زنان دو کروموزوم X دارند و Y ندارند، در حالی که مردان یک کوروموزوم X و یک Y دارند.
 
اگرچه زنان دو کروموزوم X دارند اما یکی از آنها فعال است، چرا که دیگری در حین فرآیندی بنام “متیلاسیون”5 غیر فعال می شود.
اگر یکی از کروموزوم های X زن غیر فعال نشود، ماده ژنتیکی بسیار فراوانی خواهیم داشت که می تواند منجر به ایجاد پروتئین اضافی مضر شود.
 
تفاوت بزرگ:
بطور معمول، غیر فعالی کروموزوم X در زنان بطور اتفاقی رخ می دهد: نیمی از سلول ها در بدن زن یک کروموزوم X غیر فعال دارند، در حالی که در دیگر سلولها آن کروموزوم X دیگر غیر فعال است.
اگرچه زمانی که محققان در این پژوهش اخیر سلولهای 42 مادری که حداقل دو پسر هم سکس گرا داشتند را بررسی کردند، دریافتند که یک چهارم زنان در این گروه گونه متفاوتی را نمایش می دهند.
 
“بوکلانت” به Live Science”” می گوید: “هر سلول جداگانه که ما در این زنان بررسی کردیم یک کروموزوم X غیر فعال مشابه داشت. این بسیار غیر عادیست.”
متقابلا تنها 4 درصد مادرانی که پسر هم سکس گرا نداشتند وتنها 13 درصد از مادرانی که یک پسر هم سکس گرا داشتند، این عدم توازن حاد را نشان دادند.
 
بوکلا نت می گوید: “ما فکر می کنیم یک و یا تعداد بیشتری از ژن ها در کروموزوم X وجود دارند که بر گرایش جنسی پسران این مادران تاثیر گذاشته اند.”
 
سایر کروموزوم ها هم شامل می شوند:
“بوکلانت” همچنین پیش از این کل ژنوم انسانی مردانی که دو و یا بیشتر برادر هم سکس گرا دارند را مورد بررسی قرار داده است. محققان امتدادهای یکسان DNA بر روی سه کروموزوم 7، 8 و 10 یافتند، که در 60 درصد برادران هم سکس گرای مورد مطالعه مشترک بود.
 
مطالعه همچنین دریافت که مادران نقش غیر معمول بزرگی در گرایش جنسی پسرشان دارند: منطقه کروموزوم 10 تنها زمانی با هم سکس گرایی مرتبط می شود که از مادر به ارث رسیده باشد.
 
“بوکلانت” در مصاحبه تلفنی می گوید: “ما فکر می کنیم که اینگونه خواهد بود که مردان هم سکس گرایی وجود دارند که مردان هم سکس گرای کروموزوم X هستند، همچنین مردان هم سکس گرای کروموزوم 7، مردان هم سکس گرای کروموزوم 10 و یا در مواردی ترکیبی از اینها خواهند بود.”
 
“بوکلانت” فکر می کند اگرچه موانعی مانند رهبران مذهبی وجود دارد، اما نباید این نگرانی ها مانع دانشمندان شود تا سوالات اساسی مطرح کنند از جمله اینکه آیا هم سکس گرایی زمینه ای ژنتیکی دارد یا نه؟
 
او معتقد است زمانی که بتوانیم این تغییرات را در گرایش جنسی ایجاد کنیم، خصوصیات شخصیتی و فیزیکی دیگری همچون هوش یا توانایی موسیقیایی را هم می توانیم تغییر دهیم، که از نظر او دست یافتنیست؛ اما گذشته از اتفاق افتادن این مسائل یا نه، بنظر او این یک سوال پزشکی نیست؛ بلکه این تمام جامعه است که باید در این زمینه تصمیم بگیرد.
برگرفته از سایت آیریس
منابع:
 
 
‎ژنتیک مادر می تواند پسر همجنسگرا تولید کند!

بر اساس یک مطالعه جدید، چینش ژن های یک مادر می تواند بر گرایش جنسی پسرش تاثیر بگذارد.این تحقیق به اثبات یک دهه مناقشه بر سر احتمال ژنتیکی بودن همجنسگرایی کمک می کند.

X و Y:

کروموزوم ها ملکول های رشته مانند بزرگی هستند که یک دستور العمل ژنتیکی ارگانیسم را شامل می شوند. انسان 23 جفت کروموزوم دارد. کروموزوم X یکی از همان دو کروموزوم جنسیت در پستانداران است؛ و دیگری Y است. زنان دو کروموزوم X دارند و Y ندارند، در حالی که مردان یک کوروموزوم X و یک Y دارند.

اگرچه زنان دو کروموزوم X دارند اما یکی از آنها فعال است، چرا که دیگری در حین فرآیندی بنام “متیلاسیون”5 غیر فعال می شود.
اگر یکی از کروموزوم های X زن غیر فعال نشود، ماده ژنتیکی بسیار فراوانی خواهیم داشت که می تواند منجر به ایجاد پروتئین اضافی مضر شود.

تفاوت بزرگ:

 بطور معمول، غیر فعالی کروموزوم X در زنان بطور اتفاقی رخ می دهد: نیمی از سلول ها در بدن زن یک کروموزوم X غیر فعال دارند، در حالی که در دیگر سلولها آن کروموزوم X دیگر غیر فعال است.

اگرچه زمانی که محققان در این پژوهش اخیر سلولهای 42 مادری که حداقل دو پسر همجنسگرا داشتند را بررسی کردند، دریافتند که یک چهارم زنان در این گروه گونه متفاوتی را نمایش می دهند.

“بوکلانت” به Live Science”” می گوید: “هر سلول جداگانه که ما در این زنان بررسی کردیم یک کروموزوم X غیر فعال مشابه داشت. این بسیار غیر عادیست.”

متقابلا تنها 4 درصد مادرانی که پسر همجنسگرا نداشتند وتنها 13 درصد از مادرانی که یک پسر همجنسگرا داشتند، این عدم توازن حاد را نشان دادند.
بوکلت می گوید: “ما فکر می کنیم یک و یا تعداد بیشتری از ژن ها در کروموزوم X وجود دارند که بر گرایش جنسی پسران این مادران تاثیر گذاشته اند.”

سایر کروموزوم ها هم شامل می شوند:

“بوکلانت” همچنین پیش از این کل ژنوم انسانی مردانی که دو و یا بیشتر برادر همجنسگرا دارند را مورد بررسی قرار داده است. محققان امتدادهای یکسان DNA بر روی سه کروموزوم 7، 8 و 10 یافتند، که در 60 درصد برادران همجنسگرای مورد مطالعه مشترک بود.

مطالعه همچنین دریافت که مادران نقش غیر معمول بزرگی در گرایش جنسی پسرشان دارند: منطقه کروموزوم 10 تنها زمانی با همجنسگرایی مرتبط می شود که از مادر به ارث رسیده باشد.

“بوکلانت” در مصاحبه تلفنی می گوید: “ما فکر می کنیم که اینگونه خواهد بود که مردان همجنسگرایی وجود دارند که مردان همجنسگرای کروموزوم X هستند، همچنین مردان همجنسگرای کروموزوم 7، مردان همجنسگرای کروموزوم 10 و یا در مواردی ترکیبی از اینها خواهند بود.”

 “بوکلانت” فکر می کند اگرچه موانعی مانند رهبران مذهبی وجود دارد، اما نباید این نگرانی ها مانع دانشمندان شود تا سوالات اساسی مطرح کنند از جمله اینکه آیا همجنسگرایی زمینه ای ژنتیکی دارد یا نه؟

 او معتقد است زمانی که بتوانیم این تغییرات را در گرایش جنسی ایجاد کنیم، خصوصیات شخصیتی و فیزیکی دیگری همچون هوش یا توانایی موسیقیایی را هم می توانیم تغییر دهیم، که از نظر او دست یافتنیست؛ اما گذشته از اتفاق افتادن این مسائل یا نه، بنظر او این یک سوال پزشکی نیست؛ بلکه این تمام جامعه است که باید در این زمینه تصمیم بگیرد.

برگرفته از سایت آیریس

منابع:
http://www.genetics.ucla.edu/courses/hg19/

http://www.genetics.ucla.edu/courses/hg19/Bocklandt_et_al.pdf‎
 

 ·

۱۳۹۳ تیر ۱۶, دوشنبه

کتاب: نقل قولهائی از آنارشیست ها


Quotation from Anarchists



ویراستار:پل برمن

Edited by: Paul Berman

By Praeger Publisher,Inc 1972

 
***************

ترجمه از : پیمان پایدار

 *************************
مقدمه مترجم:

این کتاب شامل 220 صفحه میباشد.24 صفحه مقدمه ویراستار را در این مرحله از ترجمه فاکتور میگیرم. در آینده اگرعمر کفاف داد و وقتی بود, چرا که مطالب آنارشیستی برای ترجمه فوق العاده زیاد موجود میباشد , تمام و کمال آنرا بشکل پی. دی. اف در خدمت علاقمندان قرار خواهم داد.
                                                      
 لیست فصلهای کتاب
Editors' Introduction مقدمه ویراستار/ ص: 3
What Is Anarchism?آنارشیسم چیست /ص: 27
Smash The state  ateداغان کردن دولت/ص: 36
سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست"/ ص: 78 
" Capitalism is the greatest crime of all"
Abolish Godملغی کردن خدا / ص:87
Revolutionانقلاب/ص:93
The Anarchistsآنارشیستها/ ص:127
Who makes the revolution? چه کسانی انقلاب میکنند/ ص:147
Anarchyآنارشی /ص:160
     Biographical Notesنوت های بیوگرافیک/ص:213
Books on Anarchismکتابهائی در مورد آنارشیسم /ص:217
 
 **************************************
فصل دوم : داغان کردن دولت
Smash The state 
قسمت سی وهشتم
*******************************
برای قسمتهای اول تا دوازدهم  به
8م, 10م, 12م ,14م , 16م , 18 م, 20م , 22م , 24م, 26 م , 28م و 30م آوریل 2014
برای قسمتهای سیزدهم تا بیستم و پنجم به
 2م , 4م  ,6م , 9م , 12 , 14م , 17م  , 19م , 22م , 24م  ,26م , 28  و 31 م ماه می 2014 
برای قسمتهای 26م , 27م  , 28م , 29  , 30م  ,31م , 32م ,33م , 34م و 35م به
2م , 4م , 7م , 9م,  13م ,16م , 20م , 23م , 25م و30م ماه ژوئن 2014 رجوع کنید
برای قسمتهای 36م  و 37م به
اول و سوم ژولای رجوع کنید
******************************
 
"دولت جهانی ، حکومت , دیکتاتوری! رویای پاپ ها گرگوری هفتم و بونیفاس هشتم , از امپراتور شارل پنجم و ناپلئون, باز تولید خود تحت اشکال جدید ، اما همواره با همان تظاهر در اردوگاه دموکراسی سوسیالیستی! کسی می تواند چیزی مسخره آمیزتر و هجو ، بلکه همچنین چیزی منقلب کننده تر تصور کند ؟
برای حفظ آن یک گروه از افراد, حتی باهوش ترین و بهترین  پر نیت ترین ,که قادر به مبدل شدن به یک فکر، روح، راهنما و وحدت اراده جنبش انقلابى و سازمان اقتصادى پرولتاريا در تمام کشورها فرقه گرائی و ارتداد در برابر عقل سلیم می باشد, و علیه تجربه تاریخ , که یک نفر با حیرت می پرسد چگونه یک مرد به هوشمندی مارکس میتواند متصورش شود."
میخائیل باکونین، نامه به (نشریه-م) آزادی , اکتبر ,1872Michael Bakunin, letter to La Liberte , October,1872



*******************

"بزعم آنها [مارکسیست ها] , یوغ دولت, این دیکتاتوریفاز لازم گذار برای رسیدن به رهائی تمام مردم است: آنارشی یا آزادی به معنی هدف، دولت یا دیکتاتوری بعنوان وسیله. بنابراین، پس، برای رها گرداندن توده مردم , در آغاز میبایست آنها را به بردگی کشاند ."
میخائیل باکونین , حکومت استبدادی و آنارشی , 1873

Michael Bakunin , Statism and Anarchy ,1873
 
*****************
 
"من فکر میکنم که مارکس یک انقلابی بسیار جدی است، اگر چه همیشه خیلی صادق نیست ، و اینکه او واقعا قيام توده ها را میخواهد; و من از خودم میپرسم چگونه او هیچگاه موفق به دیدن این امر نمیشود که استقرار دیکتاتوری جهانی, جمعی یا فردی , دیکتاتوری ای است که به گونه ای نیاز به یک مهندس - دبير انقلاب جهانی خواهد داشت, به رهبری و هدایت جنبش قیام توده ای در همه کشورها همانطور که یکنفر ماشینی را راه میبرد - که استقرار چنین دیکتاتوری ای خود به کشتن انقلاب کفایت خواهد کرد ، معلول و به انحراف کشاندن تمامی جنبشهای بزرگ مردمی نیز ? "
 
میخائیل باکونین، نامه به (نشریه-م) آزادی , اکتبر ,1872
Michael Bakunin, letter to La Liberte , October,1872